سلام و درود
مقدمه) « ال » در عربی، نشانه ی اسم بودن کلمه است.
در یک دسته بندی منظم، در زبان عربی، 4 قسم «ال» وجود دارد، که هریک، زیرشاخه هایی دارند:
1. ال تعریف.
الف) عهد ( عهد ذکری / عهد حضوری / عهد ذهنی)
ب) جنس ( استغراق / صفت ساز / ماهیت)
2. ال زائد.
الف) لازم
ب) غیر لازم
3. ال موصول.
4. ال سماعی.
در ادامه به توضیح هر مورد ، به زبان ساده می پردازیم:
1. ال تعریف. نوعی ال است که با اضافه شدن به اول اسم، آن را معرفه می سازد.
مثال) منضدهٌ (میزی) : نکره. المنضده (این میز) : معرفه به ال
و خود، به دو شاخه تقسیم می شود:
الف) ال عهدی: به معنای شناختن و آشنا بودن اسم است. 3 زیرمجموعه دارد:
- ال عهد ذکری: لغت ذکر، به معنای یادآوری است. پس هرگاه در جمله، کلمه ای نکره (ناشناس) را بیان کردیم و در ادامه ی جمله، همان کلمه را مجدد آوردیم، چون قبلا از آن کلمه یاد کردیم، برای بار دوم، دیگر او را می شناسیم و نکره نیست. پس به آن ال می دهیم.
مثال) اِشتَرَیتُ قَلَمَاً. هذا القَلَمُ اَخضَر. ( القلم: ال آن، ال تعریف از نوع عهد ذکری است.)
- ال عهد حضوری: کلمه ی حضور، به معنای حاضر بودن در مکانی است. پس هرگاه اول اسمی ال بگیرد، و آن اسم، بر مکانی دلالت کند که ما در آن هنگام در آن مکان حضور داریم، آن ، ال تعریف از نوع عهد حضوری است.
مثال) نحن فی الصَفِّ. ما در کلاس هستیم.
- ال عهد ذهنی: همانگونه که از اسم آن پیداست، اسمی است که شناخت آن، از طریق ذهن ما است. یعنی ما نسبت به آن، یک ذهنیتی داریم.
مثال) الیوم اَکمَالتُ لکم دینکم. امروز دینم را برای شما کامل کردم. ( هرکس با شنیدن این جمله ، درمورد کلمه ی الیوم: امروز، یک ذهنیت خاص خود را دارد. پس ال آن، ال تعریف (عهد ذهنی) است.)
ب) ال جنس: به معنای جنسیت و نوع اسم است. که خود، 3 زیرمجموعه دارد:
- ال استغراق: هرگاه کلمه ای اولش ال بگیرد، و به واسطه ی آن ال، بر کل افراد هم جنس آن مجموعه دلالت کند، می گوییم: ال جنس است. یعنی همه ی جنس و افراد کلمه را دربرمی گیرد.
مثال) انَّ الانسانَ لفی خُسر. (در این جمله، منظور از انسان، شخص خاصی نیست. بلکه تمام انسان ها را دربردارد. پس این کلمه دارای ال تعریف (جنس استغراق) است.
- ال صفت ساز: هرگاه اسمی ال بگیرد، که به واسطه ی آن ال، معنای صفت دهد، و تمام ویژگی های آن صفت را به طور تمام و کمال بیان کند، ال صفت ساز است.
مثال) انت الرجل. تو مرد کاملی هستی. (الرجل، یک اسم است که با واسطه ی ال، معنای مردانگی (صفتی) می دهد.
- ال ماهیت: جهت بیان ماهیت و جنس یک اسم، می توانیم به اول آن، ال تعریف، از نوع جنس، با زیرشاخه ی بیان ماهیت را اضافه کنیم.
مثال) جَعَلنا مِن الماءِ کلَّ شَیءٍ حیّا. (بیانگر این نکته به مخاطب است که ماهیت و جنس تمام موجودات زنده از آب است.)
2. ال زائد: منظور از زائد بودن، این نیست که کلمه به آن نیاز ندارد. بلکه بدان معناست که جزئی از کلمه است و معنای جدایی ندارد. 2 شاخه دارد:
الف) ال لازم: یعنی باید آورده شود.
مثال) ال در اسم های موصول خاص: الذی، التی، الذین، اللاتی و ...
مثال) ال در برخی ظرف های زمان: الآن ( ال + آن)
مثال) ال در اسم علمی که با ال خاص می شود که به آن، ال تخصیص گفته می شود:
المدینه (شهر مدینه): مدینه، فی نفسه معنای شهر می دهد. اما با آمدن ال در ابتدای آن، علَم خاص می شود و بر شهر مدینه ی منوره دلالت می کند.
الکتاب( کتاب سیبویه در علم نحو) : کتاب، فی نفسه معنای کتاب می دهد. اما با آمدن ال در ابتدای آن، علَم خاص می شود و بر کتاب شخص سیبویه دلالت می کند.
مثال) ال که مضاف الیه می تواند بگیرد: کتابُ المُعلّم. (المعلم مضاف الیه است و ال گرفته.)
ب) ال غیر لازم: هرگاه ال با اسم های عَلَم (شناخته شده) بیاید و بخواهیم علاوه بر اشاره کردن به آن اسم علم، به معنای آن کلمه نیز اشاره کنیم، باید به اول کلمه، ال زائد غیر لازم اضافه کنیم.
مثال) انّ الحُسین مصباح الهدی. (در این جمله، منظور از الحسین، هم امام حسین ع است (اسم علم). و هم اشاره به ویژگی امام (خوبی و نیکی) دارد.
3. ال موصول: هرگاه به اول اسم های مشتق، خصوصا اسم فاعل و اسم مفعول، ال بچسبد، معنای موصول (که - کسی که) می دهد.
مثال) رایتُ المومن.(مومن، اسم مشتق، از نوع اسم فاعل است که به اول آن، ال آمده و معنای الذی یومن: کسی که ایمان می آورد، را می دهد. پس به ال ، ال موصول گویند.)
4. ال سماعی: ال گاهی سماعی است. یعنی بی دلیل از قدیم روی آن کلمه آمده است.
سوال) چرا کلمه میکاییل، گاهی با ال و گاهی بی ال دیده شده؟
جواب) این، بستگی به سیاق جمله دارد. و باید تمام متن بررسی شود، تا علت پیدا شود. مثلا: دعاهایی که کلمه ی میکاییل، در آن ذکر شده، عبارتند از: ندبه، ام داوود، اعمال ماه رمضان، یا شاهد کل نجوی، عرفه، الحاح، رقعه الجیب. و در هر کدام از این دعاها، کلمه ی میکاییل، گاهی با ال و گاهی بی ال به کار رفته است. پس هر دو صورت آن صحیح است. معمولا علما معتقدند تفاوتی بین داشتن ال و نداشتن نیستند.
سوال) نوع ال در المیکاییل چیست؟
جواب) میکائیل علم است و اگر ال داشت، زاید است. زیرا اسم های علم نسبت به گرفتن ال سماعی هستند، یعنی اگر اسم علمی ال گرفت، نظر مشهور آن است که ال زاید است و افاده ی تعریف نمی کند.