من یه متن مرتبط براتون مینویسم. امیدوارم کمک کنه. معنیش رو هم براتون مینویسم.
With the dinner dishes done, my wife and I each sit down on the couch to chill
out and watch the national news which comes on at 6:30. During the newscast, I
sort through the day’s mail. Most of it is junk mail and bills. There are also
several fliers for houses for sale in the area. I check the front stoop and see that
there are no packages.
I like to watch TV and my wife likes to watch reality shows. One thing I hate is
having to watch all of the commercials, so I turn the sound down when they come
on. After the show is over, I thumb through the latest issue of the Atlantic
Monthly, while my wife reads a novel by her favorite mystery writer.
At around 9, I remember that tomorrow is trash day, so I take the kitchen
garbage out and dump the recycling bins as well. I roll the trash container out to
the street ready for the garbage trucks, which come by early in the morning.
میگه
With the dinner dishes done.
to do the dishes یعنی ظرف شستن.
بعد میگه
My wife and I sit down on the couch to chill out.
couch یعنی کاناپه.
to chill out یه عبارت عامیانه عامیانه هست به معنی ریلکس کردن. chill به صورت تکی هم به کار میره با همین معنی.
میگه
During the newscast, I sort through the day’s mail.
to sort through something یعنی چیزی را مرتب کردن.
Most of my mail is either junk mail or bills.
junk mail یعنی نامه هایی که به درد نخور و اضافی هستن.
bill همون قبض هستش. مثل قبض تلفن و برق و غیره.
flier یعنی آگهی.
I check the front stoop and see that there are no packages.
stoop به سری پله هایی گفته میشه که در بیرون از خانه در جلو در خانه قرار دارن.
یه کلمه دیگه هم هست به اسم deck که به قسمتی حالت بالکن هست که در جلو در خانه قبل از stoop قرار داره.
One thing I hate about watching television is having to
watch all the commercials.
commercials همون آگهی های بازرگانی هست که در تلویزیون پخش میشه.
I turn the sound down when the
commercials come on.
to turn the sound down یعنی کم کردن صدا.
to come on یعنی پخش شدن. در اینجا مثلا میگه زمانی که آگهی های بازرگانی شروع به پخش شدن میکنن.
After the show is over, I thumb through the latest issue of the Atlantic Monthly.
something is over یعنی چیزی تمام شده.
to thumb through something یعنی نگاه سطحی کردن به چیزی.
حالا ترجمه کامل متن:
با تموم شدن ظرف های شام خانمم و من هر دو میشینیم رو کاناپه تا استراحت کنیم و اخبار ملی رو تماشا کنیم که ساعت 6:30 پخش میشه. در طول پخش اخبار من نامه های روز رو مرتب میکنم. اکثرشون نامه های بدرد نخور و قبض هستن. همچنین آگهی های زیادی برای خانه های برای فروش تو منطقه هستن. من پله های دم در رو نگاه می کنم و میبینم که بسته ای نیست.
من دوست دارم تلویزیون تماشا کنم و خانمم دوست داره برنامه وقایع حقیقی رو تماشا کنه. یکی از چیزایی که بدم میاد اینه که مجبوریم همه آگهی های بازرگا نی رو تماشا کنیم. بنابراین وقتی پخش میشن صدا رو کم می کنم.بعد از تمام شدن برنامه میرم آخرین چاپ مجله Atlantic
Monthly رو ورق میزنم در حالی که خانمم رمان نویسنده داستان های رازآلود مورد علاقش رو میخونه.
حدود ساعت 9 یادم میاد که فردا روز آشغاله پس آشغالای آشپزخونه رو میبرم بیرون و سطل زباله ها رو هم میندازم. محفظه آشغال رو میچرخونم به سمت خیابون برای ماشین های آشغالی که صبح زود میان.