حَبّ: دانه. حُبّ: دوست داشتن. (حبیب: دوست)
خُمس: یک پنجم. خَمس ( خَمسه) : پنج
آخِر: پایان . آخَر: دیگر. ( آخَرین : دیگران )
اَم: یا. اُمّ: مادر. (اُمّهات: مادران)
ذَهَبَ: رفت (فعل ماضی). ذَّهَب: طلا.
اِنَّ: قطعا (حرف مشبهه، حرف التاکید) ، اَنَّ: که (حرف مشبهه، حرف الربط)، اِنْ: اگر ( حرف الشرط)، اَنْ: که (حرف الناصبه للفعل المضارع)، اِنّما ، اَنّما : فقط، تنها ( ادات الحصر و التاکید)
سارَ: حرکت کرد (فعل الماضی) ، صارَ : شد (فعل ناقصه)
عاشِر: دهم (عدد ترتیبی) , عاشِر ( همنشینی کن : فعل الامر من باب مفاعله)
نَحنُ: ما ( ضمیر منفصل متکلم مع الغیر), نُحنَ: با صدای بلند گریه و شیون کردند
کانَ: بود (فعل ناقصه), کَاَنَّ: گویی، انگار ( حرف مشبهه بالفعل)
قُلْ: بگو ( فعل الامر) , قَلَّ: کم شد (فعل ماضی، لازم)
نَعَم: بله ، نِعَم : نعمت ها ( جمع التکسیر, مفرده النعمه)
اَلّا ( اَنْ + لا ) : که نه. اَلا : هان، آگاه باش. اِلّا: به جز، مانده ( ادات استثنا)
عام: سال. ( مترادفه: السنه), عامّ ( عامَّه): عمومی.
خَیر: بهتر، بهترین، خوبی ( اسم تفضیل), خَیَّرَ: اختیار داد (فعل ماضی)
غَدَاً: فردا، غَدإ: ناهار، غَداه: آغاز روز.
نَظَر: نگاه. نَضِر: تر و تازه.
عَلَم: پرچم، شناخته شده . عَلِمَ: دانست.
سَنَه: سال، سِنَه: چُرت . سِنّ: دندان ( جمعه: اسنان)
ذَنَب : دُم ( جمع: اذناب) ، ذَنب: گناه ( جمع: ذنوب ) , ذیب: گرگ ( جمع: ذیاب)
اَدإ: به جای آوردن، اَداه: ابزار
سوٕ: بدی ، سِوإ: برابر
فَلِمَ: پس چرا? (استفهام) ، فِلم: فیلم ( جمع: اَفلام)
لَم: منفی جازم، لِمَ: چرا ( استفهام)
اَسَرَ: اسیر کرد ( فعل ماضی). اَسری: شبانه حرکت کرد ( فعل ماضی)
بَنی: ساخت ( فعل ماضی)، بُنَیّ: پسرکم.
تَمرَینِ: دو نوع خرما ( اسم مثنی ) , تَمرین: تمرین.
جَدّ: پدربزرگ، جَدَّ: تلاش کرد ( فعل ماضی)
حَول: اطراف ( ظرف مکان) , حَوَّلَ: تبدیل کرد ( فعل ماضی)
ذَکَر: مرد، جنس نر. ذَکَرَ: یاد کرد ( فعل ماضی)، ذاکره: خاطره ( جمع ذکریات: خاطرات.)
رَبّ: پروردگار. رُبَّ: چه بسا.
رَجإ: امید. رَجإً: لطفا.
سایل: مایع، سوال کننده
سَبَّتْ: دشنام داد ( فعل ماضی مونث) ، سَّبت: شنبه.
عِبْر: از طریقِ، عِبَر: عبرتها ( جمع التکسیر، مفرده عبره) , عَبَرَ: عبور کرد ( فعل ماضی)
عَشإ: شام، عِشإ: غروب
عَین: چشم، چشمه. عَیَّنَ: مشخص کرد ( فعل ماضی)
فَرَغ: خالی شد ( فعل ماضی)، فَرَّقَ: جدایی انداخت ( فعل ماضی باب تفعیل)
قَبِلَ: پذیرفت ( فعل ماضی)، قَبَّلَ: بوسید ( فعل ماضی. باب تفعیل) ، قَبْل: گذشته.
کَم: چند ( استفهام) , کٌم: شما ( ضمیر متصل للمخاطبین)
مِن: از ( حرف جر ). مَن : چه کسی ( استفهام) لِمَن : مال چه کسی.