پراکندهگو
licenseمعنی کلمه پراکندهگو
معنی واژه پراکندهگو
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب:
(صفت فاعلی) ‹پراکندهگوی› [قدیمی]
مختصات:
آواشناسی:
منبع:
فرهنگ فارسی عمید
معادل ابجد:
308
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
scattered
ترکی
dağınık
فرانسوی
dispersé
آلمانی
verstreut
اسپانیایی
disperso
ایتالیایی
sparpagliato
عربی
منطقة | حي , مقاطعة , قسم , دائرة إنتخابية , سنجق مقاطعة , ولاية , قسم إلى مناطق
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "پراکندهگو" یک واژه ترکیبی است که از دو بخش "پراکنده" و "گو" تشکیل شده است. در اینجا به بررسی قواعد نگارشی و نحوی این کلمه میپردازیم:
-
ترکیب واژگانی:
- "پراکنده" به معنای پخش شده یا منتشر شده است و "گو" به معنای سخنگو یا گفتار است. بنابراین "پراکندهگو" به معنای کسی است که گفتارهای پراکنده دارد.
-
نوشتار صحیح:
- این کلمه به صورت "پراکندهگو" نوشته میشود. لازم است که خط تیره (-) بین دو بخش "پراکنده" و "گو" قرار داده شود تا نشان دهنده ترکیب این دو جزء باشد.
-
نحوه استفاده:
- این کلمه معمولاً به عنوان اسم به کار میرود و میتواند به آن لقب داده شود مانند "او یک پراکندهگو است."
-
قواعد تلفظ:
- در تلفظ، توجه به صحیح و شمرده ادا کردن هر دو بخش از اهمیت بالایی برخوردار است.
- معنای مجازی:
- در معنای مجازی، این کلمه میتواند به افرادی اطلاق شود که در گفتار خود نظم ندارند و حرفهای نامربوط و بیربط میزنند.
استفاده صحیح و بهجای این کلمه به تقویت مهارتهای نوشتاری و گفتاری کمک میکند.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
- در میان جمعیت پراکندهگو، شنیدن نظرات مختلف درباره موضوع مهمی همچنان جذاب بود.
- او به عنوان یک پراکندهگو، اطلاعات را به شکلی غیرمنظم و گاهی گیجکننده ارائه میداد.
- سخنرانی وی به دلیل سبک پراکندهگو، نتوانست تأثیر زیادی بر شنوندگان بگذارد.