بخواب
licenseمعنی کلمه بخواب
معنی واژه بخواب
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | sleep, bed, lie, doss, go down, kip, stop | ||
عربی | نوم، سكون، سبات، رقاد، كرى، هجوع، نام، هجع، ضاجع، إتسع لعدد معين، نايم | ||
مرتبط | خوابیدن، خواب رفتن، خفتن، غنودن، تشکیل طبقه دادن، دروغ گفتن، دراز کشیدن، ماندن، قرار گرفتن، سخن نادرست گفتن، پایین رفتن، غرق شدن، روی کاغذ آمدن، غروب کردن، فروکش کردن، در بستر رفتن، متوقف ساختن، ایستادن، توقف کردن، پر کردن، مانع شدن | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "بخواب" یکی از فعلهای فارسی است که به معنای "به خواب برو" یا "برای خوابیدن آماده شو" به کار میرود. در نگارش این کلمه و جملات مربوط به آن، چند نکته وجود دارد که میتواند به شما کمک کند:
با رعایت این نکات، میتوانید به درستی از کلمه "بخواب" در جملات خود استفاده کنید. | ||
واژه | بخواب | ||
معادل ابجد | 611 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
منبع | واژگان عامیانه | ||
نمایش تصویر | معنی بخواب | ||
پخش صوت |
معانی زیادی دارد 1- خفه شو 2- لاف نزن 3-...... کلمه "بخواب" یکی از فعلهای فارسی است که به معنای "به خواب برو" یا "برای خوابیدن آماده شو" به کار میرود. در نگارش این کلمه و جملات مربوط به آن، چند نکته وجود دارد که میتواند به شما کمک کند: تلفظ و نوشتار: "بخواب" به صورت صحیح نوشته میشود و به صورت "بخواب" تلفظ میشود. استفاده در جمله: این کلمه معمولاً به عنوان یک فعل دستوری (امری) به کار میرود. مثلاً: نکات نگارشی: با رعایت این نکات، میتوانید به درستی از کلمه "بخواب" در جملات خود استفاده کنید.
sleep, bed, lie, doss, go down, kip, stop
نوم، سكون، سبات، رقاد، كرى، هجوع، نام، هجع، ضاجع، إتسع لعدد معين، نايم
خوابیدن، خواب رفتن، خفتن، غنودن، تشکیل طبقه دادن، دروغ گفتن، دراز کشیدن، ماندن، قرار گرفتن، سخن نادرست گفتن، پایین رفتن، غرق شدن، روی کاغذ آمدن، غروب کردن، فروکش کردن، در بستر رفتن، متوقف ساختن، ایستادن، توقف کردن، پر کردن، مانع شدن