زمان سنج
licenseمعنی کلمه زمان سنج
معنی واژه زمان سنج
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | timer, chronometer, clock, chronoscope | ||
عربی | مؤقت، عداد، ساعة السباق | ||
مرتبط | ساعت، کسی که وقت را نگه میدارد، کرونومتر، گاه شمار، وقتنگار، گاه نگار، تپش زمان سنجی، لحظه شمار | ||
واژه | زمان سنج | ||
معادل ابجد | 211 | ||
تعداد حروف | 7 | ||
منبع | واژهنامه آزاد | ||
نمایش تصویر | معنی زمان سنج | ||
پخش صوت |
زمان سنج . َ ن ْ س َ از به هم چسبیدن دو واژه ی زمان + سنج ساخته شده است. برابر پارسی واژه ی کرُنومِتر (Chronometer) می باشد، همچنانکه واژه ی کرُنومِتر از به هم چسبیدن دو واژه ی زیر ساخته شده است:
کرُنو Chrono (لاتین) از واژه ی خرونیکوس Khronikos یونانی به چَم زمان، هنگام، گاه
متر meter (انگلیسی) از واژه ی فرانسوی mètre که این واژه نیز از واژه ی یونانی metron به چَم سنجیدن و یا اندازه گرفتن ، گرفته شده است.
timer, chronometer, clock, chronoscope
مؤقت، عداد، ساعة السباق
ساعت، کسی که وقت را نگه میدارد، کرونومتر، گاه شمار، وقتنگار، گاه نگار، تپش زمان سنجی، لحظه شمار