فدا کردن
licenseمعنی کلمه فدا کردن
معنی واژه فدا کردن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | sacrifice, devote, immolate, offer | ||
مرتبط | قربانی دادن، ذبح کردن، اختصاص دادن، وقف کردن، قربانی شدن، پیشنهاد کردن، تقدیم داشتن، پیشکش کردن، عرضه کردن، عرضه داشتن | ||
واژه | فدا کردن | ||
معادل ابجد | 359 | ||
تعداد حروف | 7 | ||
منبع | واژهنامه آزاد | ||
نمایش تصویر | معنی فدا کردن | ||
پخش صوت |
چیزی را در عوض چیز دیگر گرفتن، به بدل گرفتن
"ایشان گفتند که فدا کن و ببدل او گوسفند بکش که ابرهیم نیز اسمعیل را فدا کرد و گوسفندى بکشت. عبد المطّلب گفت که روا است."
ترجمه تفسیر طبری / 1532
sacrifice, devote, immolate, offer
قربانی دادن، ذبح کردن، اختصاص دادن، وقف کردن، قربانی شدن، پیشنهاد کردن، تقدیم داشتن، پیشکش کردن، عرضه کردن، عرضه داشتن