فرجه کردن
licenseمعنی کلمه فرجه کردن
معنی واژه فرجه کردن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | to be fool | ||
عربی | عامله كما يعامل المجانين، سخر، أن تكون أحمق | ||
واژه | فرجه کردن | ||
معادل ابجد | 562 | ||
تعداد حروف | 8 | ||
منبع | واژهنامه آزاد | ||
نمایش تصویر | معنی فرجه کردن | ||
پخش صوت |
تفرّج کردن، رهایی جستن از غم و اندوه به دیدن چیزهای شگفت و مناظر زیبا (فرزانفر)
چون به غریبی بروی فرجه کنی پخته شوی باز بیایی به وطن باخبری پرهنری
(5/2458/9) غزلیات شمس
to be fool
عامله كما يعامل المجانين، سخر، أن تكون أحمق