فرگشت
licenseمعنی کلمه فرگشت
معنی واژه فرگشت
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | evolution, ensure | ||
عربی | تطور، نشوء، تحول، نمو، تقدم | ||
مرتبط | تکامل، تحول، سیر تکاملی، تکامل تدریجی، چرخش | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "فرگشت" در زبان فارسی به معنای "تکامل" یا "تحول" استفاده میشود و به ویژه در زمینههای زیستشناسی و فلسفی به کار میرود. در زیر به برخی از قواعد نگارشی و مرتبط با این کلمه اشاره میکنم: 1. املای صحیح
2. نحوه استفاده در جمله
3. صرف و نحو
4. نوشتن با دیگر کلمات
5. نکات نگارشی
مثال
با رعایت این نکات، میتوان به نحوی صحیح و مؤثر از کلمه "فرگشت" در نوشتار خود استفاده کرد. | ||
واژه | فرگشت | ||
معادل ابجد | 1000 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
منبع | واژهنامه آزاد | ||
نمایش تصویر | معنی فرگشت | ||
پخش صوت |
فرگشت را به جای تکامل پیشنهاد کرده اند با این استدلالت که کامل واژهای غلط انداز است؛ زیرا در زبان فارسی تکامل به معنی کامل شدن و تکمیل است. درحالیکه Evolution (اولوشن) اصلا به این مفهوم نیست. ریشۀ لغت تکامل از عربی است، ولی خود عربزبانان از این لغت به عنوان برابر اولوشن استفاده نمیکنند. در زبان عربی برابر اولوشن «تطوّر» است -به مفهوم تغییر و تحول- که برابر کاملاً درستی است. شاید یکی از دلایل بدفهمی رایج فارسیزبان نسبت به این پدیده همین واژۀ اشتباه تکامل باشد. فرگشت از برابر نهاده های فرهنگستان است و بهتر است به جای تکامل به کار رود. البته برابرهای دیگری برای اولوشن (اولوسیون) پیشنهاد شده از جمله: برآمدن (برآیش)؛ فرارویش؛ دگرگونش؛ تطوّر؛ تحول؛ و فرگشت. لغت فرگشت در این میان بیشترین تناسب معنایی را با برابر اصلی دارد. فر (پیشوند) + گشت (گشتن و تغییر یافتن). «فر» در اینجا اسم نیست و از این جهت به معنی فرّه و جلال و شکوه نیست، بلکه یک پیشوند است به مفهوم پیش رفتن و ادامۀ روند همین طریق داریم؛ فرسایش = فر + سایش. ساییدن متمادی و ادامهدار. کلمه "فرگشت" در زبان فارسی به معنای "تکامل" یا "تحول" استفاده میشود و به ویژه در زمینههای زیستشناسی و فلسفی به کار میرود. در زیر به برخی از قواعد نگارشی و مرتبط با این کلمه اشاره میکنم: با رعایت این نکات، میتوان به نحوی صحیح و مؤثر از کلمه "فرگشت" در نوشتار خود استفاده کرد.
برابرنهادههای درست پیشنهادی
evolution = فرگشت ------------------- evolutionary = فرگشتی ------------- evolutionist = فرگشتشناس -------- evolutionary biology =زیستشناسی فرگشتی -------- biological evolution فرگشت زیستی ------ convergent evolution = فرگشت همگرا ---------- co-evolution = هم-فرگشت.
Evolutionary biology
تصویر گرافیکی نصف انسان نصف شامپانزه. برای اینکه متوجه شباهت انسان با دیگر ایپها Ape (کَپی) مانند شامپانزه؛ گوریل و اورانگوتان شویم لازم نیست زیستشناس باشیم. به جز برخی تفاوتها در اندازه و موی اضافه، اندامهای ما به وضوح به هم شباهت دارند. البته این شباهت تنها ظاهری نیست. برای نمونه شمپانزهها از ابزار استفاده میکنند و استفاده از آنرا به کودکان خود میآموزند. آنها سلسله مراتب اجتماعی خاص خود را دارند. و اگرچه نمیتوانند سخن بگویند ولی قادر به یادگیری زبان اشاره هستند. نیاکان مشترک ما و آنها چیزی در حدود ۶ میلیون سال پیش زندگی میکردهاند و کمکم از هم منشعب شدهاند. مواد ژنتیکی انسان و شامپانزه تنها چند درصد با هم اختلاف دارد.
evolution, ensure
تطور، نشوء، تحول، نمو، تقدم
تکامل، تحول، سیر تکاملی، تکامل تدریجی، چرخش1. املای صحیح
2. نحوه استفاده در جمله
3. صرف و نحو
4. نوشتن با دیگر کلمات
5. نکات نگارشی
مثال