قم و جمکران پیشا اسلامی
licenseمعنی کلمه قم و جمکران پیشا اسلامی
معنی واژه قم و جمکران پیشا اسلامی
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) در مورد کلمههای «قم» و «جمکران» از منظر قواعد فارسی و نگارشی، میتوان گفت که این دو کلمه به صورت خاص به مکانهایی در ایران اشاره دارند، که هر یک اهمیت تاریخی و مذهبی خاصی دارند. 1. نوشتار صحیح:
2. استفاده از حروف بزرگ: در آغاز جملات و نام مکانها، معمولاً حروف بزرگ استفاده میشود:
3. پیشوند و پسوند: در بحث واژهشناسی و تاریخ، ممکن است این کلمات با برخی پیشوندها و پسوندها ترکیب شوند. به عنوان مثال:
4. استفاده در متن: در متون رسمی و ادبی، رعایت دستور زبان و نگارش صحیح بسیار مهم است. به همین دلیل، باید دقت شود که این کلمات در جمله به درستی و با رعایت قواعد زبان فارسی به کار روند. 5. زبان ادبی و شعری: در آثار ادبی، ممکن است این کلمات در قالبهای مختلف به کار روند، بنابراین توجه به زیبا نوشتن و رعایت وزن و قافیه نیز اهمیت دارد. در مجموع، برای نوشتن «قم» و «جمکران» در متون فارسی، رعایت اصول نگارشی و قواعد زبان فارسی ضروری است. | ||
واژه | قم و جمکران پیشا اسلامی | ||
معادل ابجد | 915 | ||
تعداد حروف | 19 | ||
منبع | واژهنامه آزاد | ||
نمایش تصویر | معنی قم و جمکران پیشا اسلامی | ||
پخش صوت |
در باب اول کتاب «تاریخ قم» نوشته حسن بن محمد بن حسن قمی که کهن ترین سند تاریخی موجود درباره شهر قم می باشد، از قول مورخان قدیم تر، از اسکندر، بهرام گور، طهمورث، لهراست، قباد، یزدگرد و چند تن دیگر، به عنوان بانیان اولیه شهر قم یاد شده است. شواهد و مدارک و آثاری که از دوران پیش از اسلام به دست آمده است، اثبات می کند که این شهر در آن زمان، و به ویژه در عهد ساسانیان از شهرهای آباد و نسبتا مهم بوده است، زیرا در آن ها به وجود آتشکده آذر، یکی از آتشکده های مهم آن دوران، در قم اشاره شده است. در کتابی که به خط پهلوی به نام «خسرو کواذان و ریزکی» (یعنی خسرو پسر قباد و غلامی) از عهد ساسانیان باقی مانده است از زعفران قمی و نزهت گاه قم سخن به میان رفته است که این خود نشانه وجود این شهر در آن تاریخ است: «خسرو از غلام خود موسوم به زیرک خوش آرزو پرسید: اگر بویی شراب خسروانی و سیب شامی و گل فارسی و شاه سپرم سمرقندی و ترنج طبری و نرگس مسکی و بنفشه اصفهانی و زعفران قمی و بونی (بوانی) و نیلوفر سیرانی و «ند» را فراهم آوری از بوی بهشت بویی توانی برد.
«ناصری» تاریخ نگاری است که درمجموعه خویش، پیدایش شهر قم را به دستور «کی خسرو» - یکی از پادشاهان کیان – یاد کرده است، وی می نویسد: «در عهد سلاطین کیان، قم محل اجتماع آب رودخانه های فرقان و انار بار و چراگاه رمه کیقباد بوده، لیکن در وقت لشکر کشی «کیخسرو» به توران براساس حکم پادشاه، بیژن پسر گیو، بایر قمرود را شکافته و آب را به طرف مسیله جاری ساخته و این اراضی از آب خارج گشته (اراضی قم)، و امنای دولت کی خسرو و هر یک نهری و قلعه ای برای خود دایر نمودند و تماما به چهل حصاران مشهور گشت.» از دیگر دلایلی که برای قدمت قم بیان شده است، دستور «کی خسرو» به «سورین قمی» برای انتقال آتشکده قم به نزدیکی ساوه می باشد.
کثرت آثار زرتشتی مثل معبد، دخمه و ... که در اطراف قم بوده اند، با استناد به کتاب تاریخ قم دلیل دیگری بر شهر بودن این منطقه قبل از اسلام می باشد.
«استاد علی اصغر فقیهی» در کتاب «قم را بشناسید» آورده است: سندی در دست داریم که اسکندر مقدونی قم را نیز ویران کرد، پس به احتمال قوی آبادی قم از زمان هخامنشیان شروع گردیده است.»
بنابراین اولین بار که اطلاع داریم شهر قم را ویران کرده اند، زمان اسکندر مقدونی می باشد که به دستور او خراب گردید و به همان حال باقی بود تا زمان قباد پدر انوشیروان، هنگامی که قباد از تیسفون به جنگ هپتالیان می رفت چون بدین ناحیت رسید و آن را ویران دید، علت را پرسید، گفتند هیچ یک از پادشاهان رغبت نمی کرده که ویرانی های اسکندر را آباد سازد. قباد در مراجعت دستور داد قم را عمارت کردند و از آن تاریخ تا زمان یزدگرد سوم پادشاه ساسانی نام قم (ویران آباد کردکواد) بوده است (شهر ویرانی که قباد آن را آباد کرد).
دلیل دیگر بر قدمت شهر قم و وجود آن در قبل از اسلام را استاد فقیهی چنین آورده است:
«در جنگ قادسیه، سپاهی از شهرهای قم و کاشان به سرداری شیرزاد والی این دو شهر، به کمک سپاه ایران آمده است. شماره این سپاه 25 هزار سواره و پیاده بود و نیز در جنگ نهاوند سپاهی به شماره 20 هزار سوار از قم و کاشان شرکت داشتند و پس از شکست سپاه ایران، امیر قم در اصفهان نزد یزدگرد رفت. »
دلیل متقن دیگر بر باستانی بودن شهر قم، نام های کنونی مزارع بیرون شهر است که بیشتر آن ها به جای شهر قدیم قم قرار دارد و همه فارسی بوده و از قدیم به آن ها اطلاق می شده و بسیاری از آن ها در کتاب تاریخ قم آمده است. از جمله گمر (جمر)، جمکران (شاید به معنی جم کرد – جم آن را آباد کرد) در 6 کیلومتری شهر قم، براوستان، شهرستان، کرج (نام چند نقطه در ایران بوده و امروز در قم نام مزرعه ای است)، تشگران، هندیجان، مهرویان، مزدیجان و کمیدان. هم چنین نام عموم محله ها و کوچه های قدیم هم فارسی می باشد، از جمله: سنگ بند، سفید آب، میان شهر، سربازار، سر پل، باجک (باجکید)، باغ پنبه، چاله خروس، چارمردان، سنگ سیاه و نیز نام بسیاری از روستاهای قم از جمله: بیدهند، کرمجگان، ویریچ، وشنوه، فردو، قبادبزن (در تاریخ قم، قبادان بزن است، شاید در اصل قباد و بیژن بوده است)، ابرجس، کهک، تیره، بیدگان (امروز آن را صرم گویند)، سلفچگان، تایگان (طایقان امروز) و ده ها نام دیگر از این قبیل همه دلالت بر قدمت این نواحی می کند و بعضی از آن ها نام مردان باستانی ایران است، از قبیل: بیژن، گیو و سلم
هم چنین شهرستان قم مقارن حمله مسلمانان، به اندازه ای وسعت داشت و پر جمعیت بود که تنها از قریه های آن چهار هزار مرد بیرون آمد که هر یک خدمتکاری و مهتری و نان پز و آشپزی همراه داشت.
رشید یاسیمی در مقدمه کتاب «راهنمای قم» می نویسد: روشن ترین دلیل قدمت شهر قم، مکان جغرافیایی و انشعاب راه های عمده تجاری است و به حکم اقتضای مکانی، از دوره ای که ری و اصفهان آبادی گرفته است ناچار این شهر هم که در میانه آن ها قرار دارد رو به آبادی گذاشته است.
حکیم ابوالقاسم فردوسی در کتاب شاهنامه طی نقل داستان های باستانی ایران در سه مورد از قم نام می برد که حاکی از اشتهار آن در عهد ساسانیان می باشد:
دگر بهره زو قم بدو اصفهان
نهاد بزرگان و جای مهان
فرمود عهد قم و اصفهان
نهاد بزرگان و جای مهان
به منشور نبشتند بر پرنیان
خراسان و ری و قم و اصفهان
هم چنین در منظومه ویس و رامین که اصل آن به پیش از اسلام است، در چند مورد نام قم آمده است که از آن جمله است:
ز گرگان و قم و ری صفاهان
که رامین را بدندی نیک خواهان
باید به این نکته اذعان داشت که هر چند به بعضی از این نوشته ها، از لحاظ تاریخی قابل اعتماد نیست، اما توجه به محل اصلی شهر که خرابه های آن تا چندین سال پیش در شرق قم مشاهده می شد و هم چنین نام روستاهای اطراف و وضع زندگانی سکنه آن ها برای ما شکی باقی نمی گذارد که این شهر برخلاف گفته «یاقوت حموی» جغرافی دان اسلامی، از شهرهای مستحدثه دوره اسلامی نیست، بلکه مدت ها پیش از آن وجود داشته و از شهرهای آباد ایران بوده است، با این حال آن چه مسلم است این است که این شهر، بعد از اسلام و به خصوص بعد از وفات و به خاک سپاری حضرت فاطمه معصومه (س) در آن، گسترش و آبای بیشتری یافت.
علت اصلی شکل گیری شهر قم در این محل، وجود رودخانه قمرود است که از کوه های گلپایگان سرچشمه می گیرد و پس از گذشتن از میان دشت، به دریاچه نمک می ریزد. زمین قم در بدو امر محل جمع شدن آب این رودخانه بوده است و به همین دلیل اطراف آن، علفزار و مرتع و محل چرای اغنام و احشام گردیده است تا این که به دستور یکی از سلاطین این شهر، مخرجی برای آن ایجاد کردند و این آب ها به طرف صحرای مسیله جاری شد. به مرور زمان اهالی از این رودخانه نهرهای متعدد انشعاب داده، با آن ها به کشت و زرع پرداختند و بالطبع خانه ها و ساختمان هایی نیز در اطراف آن ها بنا کردند و نواحی آبادی به وجود آوردند که مجموعا «چهل حصاران» نامیده شده است.
به طور کلی از کتب تاریخی چنین استنباط می شود که قمرود در تمام طول تاریخ به عنوان انگیزه پیدایی و مایه تداوم حیات شهری و روستایی دشت قم عمل کرده است، چنان که مردم این ناحیه از ایام قدیم برای آبیاری کشتزارها و آبرسانی به روستاها به آن تمسک می جسته، با ایجاد انشعابات متعدد، هر شاخه ای از آن را به قسمتی از دشت جاری می ساخته اند و بدین ترتیب رفته رفته یک سیستم منظم آبیاری پدید آورد ه اند، تا جایی که کیفیت کشاورزی از نظر رونق و انحطاط، به نظم این سیستم وابسته بوده است.
بنابراین چنین نتیجه گیری می شود که نخستین زیستگاه انسانی در دشت قم بر پایه کشاورزی و استفاده از آب های رودخانه قمرود پدیدار شده است و حیات و شکل این شهر، به این رودخانه و جوی های آن وابسته بوده، به هر فراوانی یا کمبود و یا دگرگونی در چگونگی آبیاری، آبادانی و یا خرابی آن وابسته بوده، به هر فراوانی یا کمبود و یا دگرگونی در چگونگی آبیاری، آبادانی و یا خرابی روی می نموده است. گذشته از کار کشاورزی، چگونگی جدا شدن جوی ها از رودخانه و روان شدن آن ها به پهنه دشت قم، شیب زمین، شکل کشتزارها که از سازمان آبیاری می کرده است و هم چنین راه ها، در شکل دادن به پیکره این شهر نقشی بزرگ داشته اند.
به هر حال قم از دیرباز، در نقطه ای که امروزه محل «لب چال» خوانده می شود، پدید آمد و این محل در روزگار باستان ده و یا دژ زرتشتی بود و «مینجان» نامیده می شد و طی هزاران سال هم چنان کانون شهر به شمار می رفت. بازار کهنه، میدان کهنه، مسجد جامع و دیگر ساختمان های عمومی در این محل واقع بوده اند و محل های دیگر این کانون را که خود به شکل بیضی است، در برداشته اند، این ترتیب ادامه یافته است تا زمانی که مرکز شهر به کنار آستانه مقدسه حضرت فاطمه معصومه(س) منتقل شده است.
قس
اولین قریه ای که در منطقه قم بنا شده روستای جمکران است
عده ای بر این عقیده اند که منطقه جمکران را حضرت سلیمان بن داوود بنا نهاده است.
برخی جمکران را همان ورجمکرد (محل حکومت جمشید پادشاه ایرانی ) می دانند که دوران حکومتش به عصر طلایی ایران مشهور است، مشهور است که بنای اول جمکران را او نهاده و قلعه ای در آن بنا کرده است. هم اکنون بقایای قلعه ای در در روستای جمکران دیده می شود که مختصات آن55*55 متر و قطر دیواره آن در پایه تا 4 متر است. در حدیثی از حضرت علی ع به این قلعه با عنوان قلعه گبران اشاره شده است.
بنا بر تحقیقات یک نشریه آلمانی خورآباد و جمکران دو محل سکونت دوره پیش از تاریخ در کناره غربی فلات مرکزی ایران است. همچنین آثار فراوانی از تمدنهای 4 الی 5 هزار ساله در منطقه جمکران بدست آمده است.
پیش از اسلام در منطقه جمکران دوازده محله بوده و درهر محله یک آتشکده که پس از حضور مسلمانان ، این آتشکده ها تخریب شد.
خطاب بن اسدی قبل از حضور اشعریون (قبل از سال 66 هق) مسجدی را در این منطقه بنا کرد و خود در آن نماز می خواند. این اولین مسجد در منطقه قم می باشد.
پس از شورش سرفداران ابن مغیره علیه حجاج بن یوسف به شکست انجامید، گروهی از بنی اسد به قم آمدند و در جمکران رحل اقامت گزیدند.
ده سال پس از حضور بنی اسد ، سعید بن جبیر از یاران حضرت علی و از عرفای عصر پس از شکست عبدالرحمن به محمد اشعث (والی سیستان) ازدست حجاج به قم و منطقه جمکران گریخت و 3 الی 7 سال در این منطقه اقامت داشت.
اولین قبائل عرب که به قم وارد شدند اشعریون بودند که در سال 66 و 67 هجری در منطقه جمکران اقامت گزیدند. البته حضور خطاب اسدی پیس از آنها بود.
قس ویکی پدیا
قُمْ (پارسی میانه: کُنب ) از شهرهای بزرگ ایران در 125 کیلومتری جنوب تهران پایتخت ایران قرار گرفته است. شهر قم مرکز استان قم و نیز مرکز شهرستان قم میباشد. این استان در سال ۱۳۷۵ خورشیدی به تصویب هیئت دولت ومجلس شورای اسلامی به استان تبدیل شد و بعد از البرز کوچکترین استان ایران است. قم از شمال به استان های مرکزی و تهران از جنوب به استان های اصفهان و مرکزی و از غرب به استان مرکزی و از شرق به استان سمنان محدود است.
شهر قم برطبق سرشماری سال ۱۳۸۵ مرکز آمار ایران با ۹۵۹٫۱۱۶ نفر جمعیت شامل 241827 خانوار در رتبه هشتم پر جمعیت ترین شهرهای ایران قرار گرفته است.
محتویات
تاریخ
شهر قم در تاریخ پس از اسلام همواره در کنار شهر نجف جزو مراکز مهم تشیع به شمار می رفته است.
وجه تسمیه
ریشه نام این شهر به «کومه» به معنای کلبهمانندی که چوپانان برای استراحت میساختند، باز میگردد. قُم تلفظی از نام کومه است.
دوران باستان
از وضعیت این شهر در دوران ایلامی، مادها و هخامنشیان هیچ اطلاعاتی موجود نیست. بنا بر نقل گریشمن، محدوده کنونی قم جزو دومین دسته سکونتگاههای پیش از آریایی فلات ایران بودهاست. بنا بر این قول و همچنین بر اساس حفاریهای انجام شده در محل تپه قمرود، قدمت سکونت در این منطقه به هزاره پنجم پیش از میلاد میرسد. آثار این حفاریها در موزه ایران باستان و نیز موزه آستانه قم موجودند.
بر اساس اسطورهها این شهر را ساخته خمانی دختر بهمن میدانند و شاید نام کنونی «قم» و پیشینش «کم» که به این شهر اطلاق میشده و میشود نیز از همین ریشه بوده باشد. در اسناد دیگری آمده که زمانی پیش از ساسانیان این شهر دچار تخریب و ویرانی میشود و قباد ساسانی زمانی که از آن میگذرد دستور میدهد دوباره شهر را آباد کنند، لذا در تاریخ آن دوران این شهر را به نام ویران آبادان کرد کواد (قباد) یعنی شهر ویرانی که قباد آنرا آباد کرد، میشناسند.
در حفاریهای جدید در تپههای قلی درویش در نزدیکی مسجد جمکران اثاری از کورههای عصر اهن با حدود سه هزار سال پیش بدست امدهاست که مشخص میکند این شهر در گذشته درشرق محل فعلی بوده ودر اثر تغییر مسیر قمرود به سمت غرب کشیده شدهاست در اسناد تاریخی نظیر نزهه القلوب حمدالله مستوفی نیز آمده که پیش از اسلام این شهر را به دلیل زعفران و پسته مرغوبش میشناختهاند.
دوران میانه
پس از اسلام و با تسخیر این شهر در سال ۲۳ هجری بدست سپاه اعراب مسلمان به فرماندهی ابوموسی اشعری، ناحیهای از شهر کنونی قم که آن زمان کمیدان نام داشت به سکونتگاه اعراب تبدیل گردید. پس از آنهم ناحیه دیگری در آنسوی رودخانه قم (اناربار) با نام ممجان جزو ناحیه استقرار و زندگی اعراب قرار گرفت که در آن زمان عمدتا از طایفه اشعری بودند و امروزه هم بخشی از جمعیت شهر قم را نوادگان خاندان اشعری تشکیل میدهند.
پس از مرگ و دفن فاطمه معصومه خواهر امام هشتم شیعیان در این شهر در سال ۲۰۱ هجری قمری این شهر به یکی از پایگاههای شیعیان تبدیل شد. از مهمترین اتفاقات تاریخی که در بنای شهر قم تاثیر داشتهاند و دوران رونق و یا رکود زندگی در آن را سبب گردیدهاند میتوان موارد زیر را برشمرد: سلطه آل بویه و وزیر ایشان صاحب بن عباد و رونق فراوان شهر، هنوز هم ابنیهای در شهر از این دوران وجود دارند: مسجد جامع قم، میدان کهنه (میدان حکومتی دوران آل بویه).
حمله تیمور گورکانی و نابودی تمام حصار شهر و فرار بسیاری از ساکنین شهر، استقرار دولت صفوی و رونق دوباره این شهر، تعداد زیادی آثار تاریخی از این دوران نمایانگر رونق و شکوه شهر هستند.
حمله پشتونها به قم و استقرار در آن برای مهیا شدن برای حمله به اصفهان و برانداختن صفویه، خرابی این دوره از حمله تیمور کمتر نبود.
دوران معاصر
در سال ۱۳۴۲ شمسی (۱۹۶۳ میلادی) با شروع حرکت روحالله خمینی از این شهر، قم به مرکزی فعال برای انقلاب اسلامی تبدیل شد.از آخرین وقایع تاریخی معاصر قم میتوان به تخریب حسینیه شریعت منسوب به دراویش گنابادی در بهمن ۱۳۸۴ و درگیریهای آن، بین دراویش و نیروهای انتظامی، اطلاعات، بسیج و لباس شخصیهای نظام اشاره نمود.
مردم شناسی
در تمام قسمت های شهرستان قم زبان ارتباطی همان فارسی رایج است و مورد استفاده قرار می گیرد.
آمار
جمعیت این شهر بر اساس سرشماری سال ۱۳۸۵، برابر با ۹۵۹٫۱۱۶ نفر بودهاست.
۹۹٫۷۶ درصد جمعیت شهر مسلمان هستند و مابقی را پیروان دیگر ادیان الهی تشکیل میدهند.
جغرافیا
شهری است در حاشیه کویر، که در فاصله ۱۴۰ کیلومتری جنوب شهر تهران قرار دارد. آرامگاهمعصومه دختر امام موسی کاظم و مسجد جمکران و بیش از چهارصد امامزاده دیگر و حوزهها و مدارس علمیه قم و مساجد تاریخی و مهم مثل مسجد جامع و مسجد امام حسن و مسجد باب الجنه و مسجد رفعت و موسسات آموزشی و بینالمللی و رودخانه قمرود با آن طغیانها و پرآب شدنهای قدیمی که این روزها به علت احداث سد ۱۵خرداد و دلایل جوی کم آب و یا بی آب شده، از جمله جاذبههای توریستی شهر قم میباشند.
محلهها
مرقد فاطمه معصومه در قم
محلههای قدیم قم که از شهر تاریخی قم به یادگار ماندهاند عبارتند از:
محلات قبل از اسلام: محله شهرستان واقع در محدوده جنوب شهر کنونی قم حوالی خیابان هنرستان، نهر شهرستان کماکان اراضی مزروعی جنوب این ناحیه را مشروب میکند......
محلات اوایل دوره اسلامی: میدان کهنه، مسجد جمعه، چهل اختران، دروازه ری، عربستان، میدان میر، شاهزاده حمزه، بازار کهنه.....
محلات مربوط به دوره صفویه و قاجار: چهار مردان، سیدان، پنجعلی، سلطان محمد شریف، خندق، دروازه کاشان، آستانه، سفیداب، باغ پنبه، بازار نو.....
در چهار دهه گذشته روند مهاجرت به شهر قم به نحو فزایندهای افزایش یافت، به گونهای که محلات زیادی به بافت قدیم شهر افزوده شد و جمعیت شهر نیز طی چند سال گذشته از مرز ۱ میلیون نفر گذشتهاست. تعدادی از محلات جدید شهر قم با نامهای یزدانشهر، صفائیه، دورشهر، زنبیلآباد، سالاریه، صفاشهر، نیروگاه(توحید)، شاهزاده ابراهیم، خاکفرج، باجک ،۳۰متری کلهری ۳۰ متری کیوانفر، مهدیه، شاه سید علی، قائم، شهرک امام خمینی، قم نو و دهها محله دیگر نامیده شدهاند.
از خیابانهای مهم قم میتوان به آیتالله مرعشی نجفی(ارم)، بلوار عمار یاسر، بلوار جمهوری، بلوار معلم، انقلاب، طالقانی (آذر)، امام الخمینی، سمیه، صدوقی، توحید، فاطمی، بلوار امین، هنرستان، سالاریه، باجک، دورشهر، صفائیه، عطاران، زنبیل آباد، بهشتی، ارم و کیوانفرو امام زاده ابراهیم اشاره کرد.
مسجدهای مهم آن عبارتند از مسجد امام حسن عسکری، مسجد اعظم، مسجد جَمکَران، مسجد طباطبایی، مسجد جامع (مصلی بزرگ قدس، مسجد امام حسن مجتبی.
-اشعری ها:از اعراب یمانی بودند که از کوفه به قم امدند. ۲-طایفه بنی هاشم:از پنج طایفه تشکیل شده بودند.مانند:سادات طباطبایی-اسماعیلیه-موسوی و نظری. ۳-طایفه بیگدلی:صاحب ملک و زمین بودند و در دوره زندیه به قم امدند. ۴-طایفه حاجی حسینی:اجداد انها از اطراف گرجستان بودند و از غلامان صفوی بودند. ۵-طایفه زندیه:از بقیه طایفه کریم خان زند بودند.ابتدا در دهات جعفر اباد و نصرت اباد و کوه یزدانو بین قم و ساوه زندگی میکردند. ۶-طایفه سعدوند:از ایلات فارس بودندو در زمان قاجار به قم امدند ۷-طایفه گائینی:از ایلات فارس بودند و دارای گوسفندان زیاد و شتر دار بوده اند در زمان ناصرالدین شاه یا اقا محمد خان به قم امدند. ۸- طایفه کلهر:از ایلات کرمانشاه بودند که بیشتر خدمتکار علما و اعیان و اشراف بودند و در دوره قاجار به قم امدند ۹-طایفه عبدالملکی:از طوایف بختیاری بودند. ۱۰-طایفه خلج شاد قلی:در حومه قم در ابادی شادقلی سکنی گزیدند و از خلج ها قم بودند.
آب و هوا
آب و هوای قم در طبقه بندی اقلیمی کشور در زمره آب و هوای نیمه بیابانی (جزو اقلیم کویری و خشک) محسوب میشود چون نزدیک به منطقه بیابانی مرکز ایران است. تابستانهای آن گرم و خشک و زمستانهای آن کم و بیش سرد است اختلاف دمای سالانه نسبتاً زیاد و در اغلب اوقات خشکی هوا غلبه دارد.
تامین آب از لرستان
نوشتار اصلی: انتقال آب الیگودرز به قم
پس از اجرای طرح انتقال آب از الیگودرز در شرق استان لرستان به قم که رسانههای ایران از آن با عنوان کلی و مبهم « طرح انتقال آب از سرشاخههای دز به قم» نام میبرند، شهرستان الیگودرز اکنون تامین کننده اصلی آب مصرفی (شرب، صنعتی، کشاورزی) شهرهای خوانسار، گلپایگان، خمین، محلات، نیم ور، سلفچگان و قم میباشد. به گفته فتاح وزیر وقت نیرو این آب یکی از بهترین آبهای دنیا است.
در مجموع ظرفیت انتقال و جمعآوری آب در این طرح ۲۳ متر مکعب بر ثانیه است در حالی که بیشترین میزان آبی که از سد کرج به تهران میآید ۱۱ متر مکعب بر ثانیه بوده و ظرفیت سامانه یادشده بیش از دو برابر آب انتقالی از سد کرج به تهران است. این سامانه سالیانه ۱۸۳ میلیون متر مکعب آب به پشت سد کوچری منتقل میکند. ظرفیت نهایی انتقال آب در این پروژه ۵۰۰۰ لیتر در ثانیه است. مقدار انتقال آب برای افق سال ۱۴۱۰ به ۲۴۰ میلیون مترمکعب میرسد که مطالعات آن در حال انجام است.
اعتراضها و خسارتها
انتقال آب از شرق استان لرستان و شهرستان الیگودرز به شهرهای خوانسار، گلپایگان، خمین، محلات، نیم ور، سلفچگان و قم باعث پایین رفتن شدید سطح سفرههای آب زیرزمینی و در نهایت خشک شدن چاههای آب این منطقه شدهاست. بیش از ۶۰ حلقه چاه خشک شده و ۱۷۱ حلقه از چاههای منطقه نیز در آستانه خشکیدن قرار دارند، اما تاکنون حقابه یی برای این روستاها در نظر گرفته نشدهاست. این طرح درحالی برای استانهای دیگر هدف گذاری شدهاست که ۸۹۲ روستای لرستان مشکل آب آشامیدنی دارند و ۶۸ هزار جمعیت روستایی این استان به وسیله تانکر آب رسانی میشوند. از سوی دیگر نامگذاری این طرح به عنوان مبهم «طرح انتقال آب از سرشاخههای دز به قم» و همچنین نام گذاری پروژه ساخت و اجرای این طرح با نام پروژه قمرود باعث واکنشهایی در میان مردم استان لرستان شد تا جایی که حجت الله رحمانی نماینده شهرستان الیگودرز هم نسبت به نامگذاری این طرح اعتراض کرد و آن را مجعول خواند. خشک شدن چاهها و چشمههای شهرستان الیگودرز علاوه بر خسارات بسیاری که به بخش کشاورزی وارد کردهاست باعث از بین رفتن مجتمعهای پرورش ماهی در این شهرستان شدهاست. پرویز فتاح، وزیر نیروی پیشین دولت نهم مدعی شد که وی مدافع حقوق مردم الیگودرز است.
این پروژه تنها پروژه ایران است که کلنگ آن برای آنکه باعث مطالبهای از سوی مردم لرستان نشود به جای مبدا در مقصد طرح به زمین زده شدهاست.
آموزش
دانشگاهها
موسسه آموزش عالی طلوع مهر قم
دانشگاه صنعتی شهاب دانش (برق - فناوری اطلاعات و ارتباطات )
پردیس قم دانشگاه تهران
دانشگاه قم
دانشگاه صنعتی قم
دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم
دانشگاه جامع علمی کاربردی واحد استان قم
دانشگاه مفید
دانشگاه پیام نور قم
دانشگاه معصومیه قم
آموزشکده فنی پسران قم
دانشگاه علوم پزشکی قم
دانشگاه حکمت قم
مرکز علمی کاربردی جامعه المصطفی العالمیه
دانشگاه باقرالعلوم
موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی
دانشگاه ادیان و مذاهب
پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
دانشکده شهید محلاتی
پژوهشکده دانشنامه نگاری دینی
منابع
↑ وبگاه ایران. بازدید: سپتامبر ۲۰۱۱.
↑ فرهنگ فارسی معین
↑ : SharifNews.ir:: کالبدشکافی تخریب حسینیه دراویش گنابادی
↑ آفتاب - دلجویی از دراویش قم
↑ BBC فارسی - ایران - نامه سرگشاده به آیتالله خامنهای در مورد دراویش گنابادی
↑ UNHCR | Refworld | Iran: Clashes highlight demonization of Sufi Muslims
↑ پایگاه اینترنتی مرکز آمار ایران
↑ تبیان
↑ «نماینده قم:طرح انتقال آبدز، رویای مردم این استان را محقق می کند» (فارسی). خبرگزاری ایرنا، ۲۷ فروردین ۱۳۹۰. بازبینیشده در ۲ اردیبهشت ۱۳۹۰.
↑ «آب رودخانه دز به قم رسید» (فارسی). وبسایت جامجم آنلاین، ۱ اردیبهشت ۱۳۹۰. بازبینیشده در ۲ اردیبهشت ۱۳۹۰.
↑ «آب شیرین به قم رسید» (فارسی). واحد مرکزی خبر جمهوری اسلامی ایران، ۱ اردیبهشت ۱۳۹۰. بازبینیشده در ۲ اردیبهشت ۱۳۹۰.
↑ «طرح انتقال آب به ۴۰ شهر و روستای قم». جام جم آنلاین، ۱۶ آبان ۱۳۸۷. بازبینیشده در ۴ اردیبهشت ۱۳۹۰.
↑ ۱۳٫۰ ۱۳٫۱ روزنامه جامجم، صفحه ۱۵، دوشنبه ۲۳ خرداد ۱۳۹۰، سال دوازدهم، شماره ۳۱۵۲
↑ «مدیرعامل آب منطقهای تهران» (فارسی). ایرنا، ۴ اردیبهشت ۱۳۹۰. بازبینیشده در ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۰.
↑ gozashteh/Barnameh 221/page-8.htm «با اجرای طرح انتقال آب از سرشاخههای دزهفت شهر کمآب ایران مرکزی سیراب میشود» (فارسی). معاونت برنامه ریزی ونظارت راهبردی رئیس جمهور. بازبینیشده در ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۰.
↑ «اینجا روزی رودخانه بود». روزنامه اعتماد ۲۹ اردیبهشت ۱۳۸۸.
↑ «۸۹۲ روستای لرستان مشکل آب آشامیدنی دارند» (فارسی). روزنامه مردم سالاری، ۱۹ بهمن ۱۳۸۹. بازبینیشده در ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۰.
↑ «۶۸ هزار روستایی چشم به آب تانکر دارند / زاگرس نشینان تشنهاند!» (فارسی). خبرگزاری مهر ۲۳ خرداد ۱۳۸۹. بازبینیشده در ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۰.
↑ «۸۸۸ روستای لرستان مشکل آب آشامیدنی دارند» (فارسی). خبرگزاری مهر ۲۲دی ۱۳۸۹. بازبینیشده در ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۰.
↑ «الیگودرز قربانی طرح انتقال آب به قمرود». آبنمانیوز۲ اردیبهشت ۱۳۸۹.
↑ «۶۸ هزار روستایی چشم به آب تانکر دارند / زاگرس نشینان تشنهاند!» (فارسی). خبرگزاری مهر ۲۳ خرداد ۱۳۸۹. بازبینیشده در ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۰.
^ در این باره ر.ک. به «بحارالانوار»، ج ۶۰، ص ۲۱۰ به بعد
^ «حضرت مهدی (عج) فروغ...»، ص۲۹۳ به بعد
پیوند به بیرون
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ قم موجود است.
ن • ب • و
شهرستان قم
ن • ب • و
استان قم
ن • ب • و
کلانشهرهای ایران
ن • ب • و
پرجمعیتترین شهرهای ایران
ن • ب • و
مراکز استانهای ایران
ن • ب • و
معماری ایران
ن • ب • و
شیعه
ن • ب • و
مکانهای مقدس اسلامی
ن • ب • و
شهرهای جدید ایران
ن • ب • و
شهرها و حوزههای علمی مهم جهان اسلام(گذشته و امروز)
ن • ب • و
نیروگاههای سیکل ترکیبی
ن • ب • و
۵۰ شهر پرجمعیت ایران
ردهها: قم شهرستان قم شهرهای مذهبی ایران مراکز استانهای ایران
قس عربی
مدینة قم هی إحدى مدن الجمهوریة الإسلامیة فی إیران والحوزة العلمیة فی قم تعتبر واحدة من أهم المراکز العلمیة الدینیة للشیعة بعد النجف الأشرف.
تقع على بعد 157 کم جنوب العاصمة طهران. وترتفع المدینة نحو 930 م فوق مستوى سطح البحر. یحدها من الشمال مدینة طهران، ومن الجنوب مدینة أصفهان، ومن الغرب مدینة اراک، ومن الشرق محافظة سمنان
وتوجد بالمدینة العدید من المزارات الدینیة أهمها مرقد السیدة فاطمة المعصومة بنت الإمام موسى الکاظم
محتویات
تاریخ المدینة
یرجع تأسیس مدینة قم إلى عصر الفیشدادیین (قدماء ملوک الفرس) وینسبها بعض المؤرخین إلى (طهمورث ابن هوشنغ)، والبعض الآخر ینسبها إلى (قمسواره بن لهراسب) ،وقد فتحت فی سنة 21 هـ فی عهد عمر بن الخطاب، وأقام فیها أبو موسى الاشعری، فافتتحها عنوة. وقد مصرت البلدة ایام الحجاج بن یوسف الثقفی سنة 83 هـ، ولما انهزم عبد الرحمن بن محمد بن الأشعث (امیر سجستان من جهة الحجاج والذی خرج علیه) فرَّ إلى کابل، وکان من جملة الفارین معه اخوة هم أبناء سعد بن مالک الاشعری، نزل هؤلاء فی سبع قرى فی منطقة قم کان اسم احداها (کمندان) ولما استوطنوها اجتمع الیهم بنو عمهم وصارت القرى السبع سبع محلات سمیت احداها کمندان ثم اسقطوا بعض حروفها فسمیت بتعریبهم قماً وهی مأخوذة من کلمة (کومة) التی کان الفرس یطلقونها على بیوت الرعیان الذین یردون قم للرعی (و هم أول من سکنوا المنطقة).
جزء من سلسلة الإسلام
الشیعة
أهل البیت
محمد · علی · فاطمة
الحسن · الحسین
أحداث تاریخیة
حدیث الغدیر · حادثة السقیفة
مظلومیة الزهراء · حرق الدار
الفتنة الأولى · معرکة الجمل
معرکة صفین · معرکة النهروان
عام الجماعة · معرکة کربلاء
أعیاد ومناسبات
عاشوراء · الأربعین
المولد النبوی · عید الغدیر
مدن مقدسة
المسجد الحرام · المسجد النبوی · المسجد الأقصى · النجف الأشرف · کربلاء المقدسة
مشهد المقدسة · سامراء المقدسة
الکاظمیة المقدسة · قم المقدسة · البقیع
فرق الشیعة
الإمامیة · الزیدیة · الإسماعیلیة
أحادیث
حدیث الثقلین · حدیث المنزلة
حدیث المباهلة · حدیث یوم الدار
حدیث الغدیر
کتب
القرآن · مصحف فاطمة · مصحف علی · الجفر · الصحیفة السجادیة · مفاتیح الجنان · نهج البلاغة
آراء شیعیة
الخلاف حول الأئمة عند الشیعة
المهدی عند الشیعة
إمامة · العصمة
رسوم الأئمة
عرض · نقاش · تعدیل
تاریخیا کان معظم سکان قم وحتى القرن الثالث الهجری یتحدثون اللغة العربیة، حیث یؤکد المؤرخ العربی الیعقوبی أن أغلب سکانها من على المذهب الأشعری. ویذکر ان قم کانت أول تأسیسها على قسمین عجمی وعربی یسمى القسم العجمی بـ (کومیندان) والقسم العربی کان یسمى حتى سنة 1359م (عربستان) أو (حسین آباد)، وکان لوجود مرقد فاطمة بنت موسى الکاظم فی المدینة الفضل فی إعمارها وتوسعتها.
سکان المدینة
یشکل الأتراک الأذریین حوالی 40-50%. کما توجد جالیة عربیة کذلک.
مرقد السیدة
وهو مرقد السیدة فاطمة بنت الإمام موسى الکاظم الملقبة بالمعصومة.
مؤسساتها العلمیة ومدارسها
تزخر قم الیوم بالعدید من المؤسسات والمدارس العلمیة یزید عددها على 60 مؤسسة ومدرسة منها:
المدرسة الفیضیة : تعتبر مرکز إدارة الحوزة العلمیة فی قم یعود تأسیسها إلى العهد الصفوی.
جامعة دار الشفاء : تأسست فی العهد القاجاری واتسعت فی عهد الخمینی واصحبت جامعة کبیرة.
المدرسة الحجتیة : اسسها الفقیه الراحل السید محمد حجت حسین على حسن الکوه کمرى التبریزى وهی مخصصة حالیاً لدارسة قسم من الطلبة غیر الإیرانیین وتعتبر المرکز العالمی للدراسات الإسلامیة.
الجامعة المعصومیة : وهی من المشاریع الحدیثة الضخمة التی تم البدء فی بنائها سنة (1983 م).
مدرسة آیة الله الکلبایکانی : وهی من المشاریع الحدیثة وتضم معهداً لعلوم القرآن.
مدینة العلم : وهی من اضخم المشاریع العلمیة ـ السکنیة فی قم.
جامعة الزهراء : وهی مدینة جامعیة حدیثة خاصة بالنساء تأسست تحت اشراف الخمینی
جامعة الصدوق : وهی أکبر مدینة جامعیة حدیثة فی قم تحتوی على 6 مؤسسات جامعیة.
جامعة المفید : وهی مشروع جامعی حدیث وکبیر أیضاً.
جامعة قم : وهی جامعة حکومیة
وهنالک معاهد ومؤسسات ومنتدیات ومجامع علمیة أخرى تابعة للحوزة وهی متخصصة فی مجالات عدیدة کالتبلیغ والبحث الشیعة نتیجة سیاسة وهم یکذبون مذهب الکذب
معالم قم
الأهمیة الدینیة للمدینة عند الشیعة
مسجد فاطمة المعصومة
هو المسجد الذی دفُنِت فیه فاطمة بنت موسى الکاظم، وأول من بنى بناء المسجد هو الشاه عباس الأول، وقد دُفِنَ أیضاً فی هذا المسجد ثلاثة من بنات محمد بن علی الجواد.
مسجد جمکران
هو أحد المساجد المقدسة لدى الشیعة، حیث یعتقد الشیعة أنِّ هذا المسجد بُنی بأمر المهدی (الإمام الثانی عشر).
أربعون کوکب
أربعون کوکب (بالفارسیة: چهل اختران). سمی بذلک لدفن أربع عشر شخصاً من ذریة علی بن موسى الرضا هناک، وقد ثبت ذلک عام 378 هـ. ویعد من الأبنیة التاریخیة لمدینة قم، ویعود بناءها إلى سنة 950 هـ، وهی مزیّنة بمختلف الآیات القرآنیة. وهناک دلائل أخرى تشیر إلى أن بناءها تمّ فی عام 851 هـ بصورة أولیة. وفی وسط المبنى مرقد عام یرتفع إلى متر بتسعة أمتار طولاً ومثلها عرضاً، ویحوی عدة ردائف من القبور ومزینة بالکاشی الخشن الأزرق، ثم وضع علیها ضریح من الألمنیوم.
مصادر
^ صحفیة الوسط
^ معلومات عن مبنى (أربعون کوکب) على موقع مؤسسة (الرسول الأکرم)s-alshirazi.com
تصنیفات: أماکن مقدسة مدن إیران أماکن مقدسة للشیعة
قس ترکی آذری
Qum (farsca: قم) İranda bir şəhərdir. Qum ostanının mərkəzidir. İranda ən qədim şəhərlərdən biridir. 2006-cı ilin siyahıya alınması əsasında bu şəhər 957,496 nəfər və 241,827 ailədən ibarət idi.
Qum şəhərinin tarixi
Qumun İslamdan öncəki siması dəqiq açıqlanmır. Məlum olan budur ki, Qumda İslamdan öncə yaşayış olub və tarixdə bu barədə işarələr var. Amma Qumun dəqiq hüdudları, onun müxtəlif dövrlərdə və İslamdan öncəki əsrlərdəki durumu tam aydın deyil. Belə görünür ki, Qum İslamdan öncə çoxsaylı qalalar şəklində olub. Onların əhalilərindən bəziləri zərdüşti, bəziləri isə yəhudi olublar. Belə xatırlanır ki, Qum əslən Yəmən ərəblərindən və şiə məzhəbli əşərilər tərəfindən şəhərləşdirilib. Buna görə də tarixçilər əşəriləri Qumun iftixarlarından sayırlar. Qumun şəhərə çevrilməsi şiəlik və peyğəmbər ailəsinin vilayəti ilə şərtlənib. Qədim tarixçilərdən bəziləri İslamın zühüründan öncə Qumda hakim olmuş tanınmış şəxslərin adını qeyd ediblər. "Ənvarul-məşəşəyn" kitabının müəllifi "Sirul-muluki-əcəm" kitabından nəql edərək deyir: "Bəhram-gur Ərməniyyə məntəqəsinə gedərkən yolu Savə ətrafından keçir. O, Qum və Qumun kəndlərinin bünövrəsini qoyub, onu "Məmcan" adlandırdı. Amma Qum şəhərinin əsil məhəllini nəzərə alsaq, onun xarabaları hazırda şəhərin şərqə doğru bir kilometrliyində müşahidə edilir. Şəhər ətrafındakı kəndlərin adına və həmin kəndlərdə yaşayanların həyat durumuna baxdıqda şəkk qalmır ki, Yaqut Həməvinin dediklərinin ziddinə olaraq, Qum İslam dövründə salınmış şəhərlərdən deyil. O, İslamın zühurundan qabaq movcud olub və İranın abad şəhərlərindən sayılıb. (2)"Qum" adı və onun zəfəranının tərifi barədə Sasanilər dövrünə məxsus "Xosrov və Kəvazan və Rizək" kitabında yazılıb. Əlimizdə olan başqa bir sənəddə Makedoniyalı İsgəndərin Qumu viran qoyması xəbər verilir. Böyük ehtimala əsasən, Qumun abadlığı Həxamənşiyan dövründən başlayıb. Qumun bünövrəsinin Təhmurəs tərəfindən qoyulması məlumatı onun qədimliyini göstərir. Şübhəsiz ki, Sasanilərin dövründə Qum məşhur olub... Firdovsinin "Şahnamə"sində üç yerdə Qumun adı çəkilir. (3)Qum İslamdan sonra Hicri 1-ci əsrin əvvəllərində, 23-cü ildə müsəlmanlar İrana hücum edən zaman Qum şəhəri Əbu Musa Əşəri tərəfindən fəth edildi. Bəziləri Qumun Əhnəf ibn Qeys tərəfindən fəth edildiyini bildirirlər. Ərəblərin Quma gediş-gəlişi tədricən bu şəhərə yol açdı, nəhayət Əbdül Məlik ibn Mərvanın xilafəti dövründə Bənil Əşər tayfasından bir qrup ərəb Qumda məskunlaşıb, şəhəri öz nüfuzları altına aldılar. Qumda elmi hövzənin bünövrəsi Əşərilər tərəfindən qoyulduğundan onların Quma gəlişi haqqında Qum elmi hövzəsinin tarixi bölməsində danışacağıq. (4) Qum Abbasilərin dövründə Əli (ə) övladlarını hakimiyyəti itirmək qorxusu ilə daim təqib edən Abbasilərin dövründə bu zünrədən olan bir çox insan Quma pınah gətirdi. Həmin vaxtlardan başlayaraq şiə təfəkkürü Qum sakinlərinin təfəkkürünə nüfuz etməyə başladı. Tədricən bu şəhər şiə şəhəri kimi tanınmağa başladı. Buna görə də xəlifələr Quma daim biganəlik göstərir, sakinlərin qayğısına qalmırdılar. (5) Bu səbəbdən də Qum hicri 2 əsrin sonlarınadək İsfahana tabe olub və onun müstəqil hakimi olmayıb. Nəhayət, Harun Ərrəşidin dövründə (170-193) Qumun nüfuzlu şəxslərindən olan Həmzə ibn Yəsə Harun Ərrəşidin yanına gedib, Qumun İsfahandan ayrılmasını, şəhərdə cümə, fitr və qurban bayramı namazlarının qılınması üçün icazə istəyib. Harun Ərrəşid onun xahişini yerinə yetirib. Qumun adlı-sanlı əmirlərindən olan Həmzə ibn Yəsə Harun Ərrəşiddən Qumun müstəqilliyi üçün icazə aldıqdan sonra şəhərdən əkinçilik və ticarət müqabilində xərac və vergi toplamaq məsuliyyətini öz üzərinə götürüb. O bu işdə çox çalışırdı, hətta Qumun ərazisini müəyyənləşdirib xəlifəyə vergi ödəyirdi. (Bu barədə Qum elmi hövzəsi barədə danışarkən müəyyən açıqlamalar vercəyik.) Kufə şiələrinin Quma hicrəti və qumluların şiəliyi İslamın ilkin vaxtlarından şiələr hakimlərin təzyiqləri altında olsalar da, agah insanlar həqiqəti dərk edib şiəliyə üz tuturdular. Ömərin xəlifəliyi dövründə müsəlmanlar İrana hücum edəndə və üçüncü Yəzdəgirdi məğlub edəndə İslam ordusu tədricən bütün İranı fəth etdi və Xorasana qaçmış Yəzdəgirdi Mərv şəhərində bir dəyirmançı öldürdü. (6) Hicri 22-ci ildə yəni Nəhavənd hadisəsindən bir il sonra ərəb qoşunu Rey, Zəncan, Azərbaycan şəhərlərini və bugünkü Semnan, Damğan, Şahruddan ibarət olan Qoməs şəhərlərini tutdu. Növbəti il Həmədan, Qum, Kaşan və İsfahan ərəblərin əlinə keçdi. Həmin dövrdə İranın əksər ziyalı insanları müqəddəs İslam dinini qəbul etdilər. Maraqlıdır ki, hicri 1 əsrin sonları, hicri 2 əsrin əvvəllərində beşinci şiə imamı imam Baqirin dövründə əməvilər hökumətində ictimai-siyasi gərginlik səbəbindən ölkənin ucqarlarından şiələr imamın ətrafına toplanıb dini maarif təhsilinə başladılar. Hicri 1 əsr başa çatmamış Kufədən bir neçə şiənin Quma gəlişi yerli əhalini şiə məzhəbinə sövq etdi. İran əhalisinin əksəriyyətinin şiə məzhəbində olması belə bir həqiqəti təsdiqləyir ki, ikinci xəlifənin vaxtında İran fəth olunmaqla İslamı qəbul etdisə, Qum əhalisinin şiəliyə gəlişi üçün bu şəhərə bir neçə şiənin köçməsi kifayət edib. (7)Tarixi mənbələrdən göründüyü kimi, Qum hicri 2 əsrin ortalarından 4 əsrin ortalarınadək, təqribən iki yüz il çox abad, geniş, izdihamlı bir şəhər olub. Amma 4 əsrdən başlayaraq baş verən müxtəlif hadisələr bu şəhəri viran qoymuş və Qum dəfələrlə abadlaşıb viran qalmışdır. “Qumun qədim tarixi” kitabının müəllifi bu şəhərin tarixinin yazılmasının çətinliklərini vurğulayaraq bildirir: “Məhəlli viran olmuş, əhalisi dağılmış, ad-ünvanı qalmış bir şəhər...” (“Qumun qədim tarixi”nin tərcüməsi, s.13) (8)Qum - Əli ailəsini qəbul etməyə hazır şəhər Bu torpaq hicri 1 və 2 əsrlərdə başına gələn min bir oyuna baxmayaraq, hicri 1 əsrin ikinci yarısında şiə məzhəbnə qoynunda yer verdi, onda şiəlik toxumları cücərdi. Qum çox keçməmiş tam şiə şəhəri vəziyyətinə gəldi. Şəhər Əli ailəsini qəbul etməyə hazır idi. Peyğəmbər ailəsindən buraya qədəm qoyan istənilən bir şəxs tam izzət və ehtiramla yaşaya bilərdi. (9) Buna görə də şiə məzhəbinin bir sıra tanınmış şəxsləri, seyidlər bu torpaqda sakin oldular. Onların arasında şiələrin yeddinci imamı həzrət Musa ibn Cəfərin (ə) qızı Xanım Məsumə (ə) də vardı. Xanımın Quma gəlişi ilə bu şəhər İslam tarixində özünə yer aldı. Hələ illərcə qabaq şiə öncülləri xanımın Quma səfəri haqqında xəbər vermişdilər. Bu kitabın ikinci fəslində həzrət Məsumənin (ə) Quma gəlişi haqqında ətraflı məlumat verəcəyik. Qum miladi 1221-ci ilədək (qəməri 7-ci əsr) nisbi asayişdə idi. Nəhayət, bu mühüm hadisə baş verdi. Həmin il bu şəhər qarətçi monqol qoşunlarının əlinə keçdi və dağıdıldı. Həmin hadisədən yarım əsrdən az ötmüş Teymurləng Quma hücum etdi. Xalqın uzun-uzadı müqavimətinə baxmayaraq Teymurləng şəhəri tutdu, müqavimət göstərən xalqı qılıncdan keçirdi, şəhəri viran qoydu. (10)Xaricilər Qum haqqında Qədim dövrlərdən başlayaraq bu günədək xarici ölkələrdən Quma bir çox səyyahlar gəlib. Onlar şəhəri tarixi, məzhəbi və ictimai baxımdan öyrəniblər. Qumda olmuş və şəhəri müxtəlif yönlərdən araşdırmış bəzi xaricilərlə tanış olaq: 1.Cyarofo Barbara 2. Embrocyo Kontarini Bu iki venetsiyalı səyyah miladi 1474-cü ildə (hicri 453) Qum şəhərinə daxil olub və bir neçə gün bu şəhərdə qalıblar. Barbara öz gündəliyində yazır: “Qum divarlarla mühasirəyə alınmış bir şəhərdir. Onun tikililərində sənətkarlıq müşahidə edilmir.” Sonra səyyah Qumun meyvə bağlarından yazır. Kontarini yazır: “Bu şəhərdə hər şeydən istədiyin qədər tapa bilərsən. Onun bazarlarında bolluq və çeşidlilik var. Gözlənildiyi kimi, bu qədim şəhərin sakinləri şiə məzhəbinin müdafiəçilərini sevmiş və onlara yardım göstərmişlər.” Buna görə də 16-cı əsrin əvvələrində məşhur şiəlik müdafiəçisi Şah İsmayıl Səfəvi Quma gələndə xalq onu məhəbbətlə qarşılamışdır. Amma bu şəhərə hörmət gətirən ondakı ziyarətgahlar və Şah Abbas dövründən başlayaraq ardı-arası kəsilməyən ziyarətçilərdir. (11) 3. İngilis Con Kartrayt miladi 1600-cü ildə Qumda olmuş və öz gündəliyində yazmışdır: “Teymurləng bu gözəl şəhəri viran qoyduqdan sonra onun ərazisi yarıyadək azalmışdır.” 4. Birinci Şah Abbasın sarayında 1618-ci ildə İspaniyanın səfiri olmuş Don Qarsiya Qumu gördükdən sonra yazmışdır: “Qumun küçə və xiyabanlarında insanların izdihamına baxmayaraq onların arasında qadın görmək çətindir." (12)5.Bir əsr sonra Qumda olmuş Tomas Herbert yazır: “Bu şəhərdə 2 mindən artıq ev var. Onların böyük əksəriyyəti gözəl tikilib, gözəl döşənib və gözəl formadadır... Onun küçə və xiyabanları geniş, bazarı gözəldir. Hazırda Qum əksər Asiya şəhərləri kimi divarsızdır. Onun gözəl, cazibədar məscidi var.” (13) 6.Qacarlar dövründə Quma səfər etmiş Şardən bu şəhəri böyük bir şəhər kimi yad edərək yazır: “Bu şəhərdə 15 minədək ev var. Fəthəli şah Qacar tacqoyma mərasimindən sonra Qumu abadlaşdırmaq barədə vədinə əməl edərək xanım Fatimənin (s) hərəminin günbəzini qızıl vərəqələrlə örtdü. Bu günbəz indi də parlamaqdadır.” Nə üçün bu şəhəri qum adlandiriblar? Bu şəhərin Qum adlandırılması ilə bağlı müxtəlif fikirlər var. Həmin fikirləri xülasə şəkildə zikr edirik, özünüz nəticə çıxarın: 1. “Qum” sözü “kumə” sözündəndir. Bu məntəqə şəhər şəklinə düşməzdən əvvəl su dolu çökəklər şəklində olub. Çobanlar qoyunlara su vermək üçün buraya gəlmiş, çökəklərin ətrafındakı yaşıllıqlarda qoyunları otarmışlar. Çobanlar burada uzun müddət qaldıqlarından farsların “kumə” adlandırdıqları yaşayış yerləri tikmişlər. Kumələr zaman keçdikcə artmış və burada kənd yaranmışdır. Kəndin ərazisi genişlənmiş şəhər həddinə çatmışdır. Həmin kumələrə xatir bu məntəqə “Kum” adlandırılmışdır. İslamın zühurundan sonra ərəb dili yerli dilə təsir etmiş və bir sıra fars sözləri öz formasını dəyişmişdir. Beləcə, “Kum” “Qum” şəklinə düşmüşdür. Necə ki, “Kermanşahan” “Qermisin” şəklində oxunmuşdur. (14) 2. İslam Peyğəmbəri(s) merac gecəsi iblisin bir ərazidə oturduğunu gördü. Həzrət buyurdu:"Qum ya məlun!"("Qalx, ey məlun!") Bu səbəbdən də həmin ərazi Qum adlandırıldı. İblisə "qum" buyurub Lənətlədi Peyğəmbər. Elə o vaxtdan bəri Qum adlandı bu şəhər. (15) Peyğəmbər meracda olduğu gecə İblis oturmuşdu Qumda şən, aram. Peyğəmbər əmr etdi: rədd ol, ey alçaq, Bu torpağı əmin edib Yaradan. (16) 4. İmam Hadi (ə) buyurur: "Bu şəhər ona görə Qum adlandırılıb ki, məşhur tufan zamanı həzrət Nuhun gəmisi burada dayanıb. Bu yer Beytül-müqəddəsin bir parçasıdır." 5. İmam Sadiq (ə) buyurur: "Bu şəhər ona görə Qum adlandırılıb ki, onun əhli İmam Mehdi (s) ilə birlikdə qiyama qalxar və ona arxa olar." (17) 6. Bəziləri bildirirlər ki, Qum ətrafında sulu çay, dəryaça, çökəklik çox olduğundan ərəblər bu yeri "Qumqumə" adlandırıblar. Sonradan şəkilçilər düşmüş və həmin ad "Qum" şəklini almışdır. (18) 7. Qumun adlandırılması versiyalarından biri bu yerin əvvəllər "Koməndan" adı ilə qeyd edilməsidir. Sonradan bu sözdən hərflər düşmüş və o "Qum" şəklinə düşmüşdür. Yadda saxlamalıyıq ki, bu yerin bu vaxtadək qeyd olunmuş ən məşhur adı Qumdur. Amma onun başqa adları da var və bu adlar "Ənvarul-muşəşəin" kitabında verilmişdir. (c.1,səh.96) Kitabda bildirilir ki, adların çoxluğu şərafətin artdığını göstərir. (19) Həmin adları təqdim edirik: Zəhra, Ərzun-cəbəl, Qət-ətun-min bəytil-muqəddəs, Mutəhhərəh, Muqəddəsəh, Məcməu ənsaril-qaim, Hərəmu əhlil-beyt, Huccətun-ələl-bilad, Bəhrun, Məva lil-fatimiyyin, İsterahətqahe-momin, Aşiyaneye-ali muhəmməd, Mədənən lişşiə, Kufeyi-səğire, Məva lişiəti ali muhəmməd, Mədənən lil-elmi vəl-fəzl, Muxtaul-bilad, Muqəssimul-cəbbarin, Muzabbul-cəbbarin, Bələdul-əimmə, Bələdul-şiətil-əimmə, Əmanun lil-xaifin, Məfzəun lil-mominin, Məfərrun lil-haribin, Əlmədfuu ənhəl-bəla, Əlmərfuu ənhəl-bəla, Əlməftuhu iləyhi babəl-cənnəh, Bələdul-əmin, Mərfuful-məlaikə, Xake-fərəc, Məhrusul-məlaikə, Muzəyyənun bil-ərəb (20) Mübarək Qum torpağının müqəddəsliyi Qumun müqəddəsliyi və fəzilətləri barədə rəvayətlər çoxdur. (“Bihar”, c.60, s211-231) Rəvayətlərdə Qum müxtəlif şəkillərdə təriflənir. Həmin rəvayətlərdən bəzilərini nəzərdən keçiririk: 1.Bir gün Rey əhlindən bir qrupu Mədinədə İmam Sadiqin (ə) görüşünə getdi. Onlar İmama (ə) Reydən olduqlarını söylədilər. İmam Sadiq (ə) buyurdu: “Afərin Qumdan olan qardaşlarımıza!” Onlar Reydən olduqlarını təkrarladılar. İmam da öz buyuruğunu növbəti dəfə dilə gətirdi və belə davam etdi: “Allah üçün bir hərəm var və o Məkkədir. Allahın Rəsulu (s) üçün hərəm var və o Mədinədir. Əmirəl-möminin Əli (ə) üçün hərəm var və o Kufədir. Bizim hərəmimiz isə Qum şəhəridir...” (“Bihar”, c.60, s.216) (21) 2. Digər bir rəvayətdə Qazi Nurullah Şüştəridən nəql olunur ki, İmam Sadiq (ə) Məkkənin Allaha, Mədinənin peyğəmbərə (s), Kufənin həzrət Əliyə (ə), Qumun məsum imamlara aid olduğunu vurğuladıqdan sonra buyurur: "Bilin ki, Qum kiçik Kufədir. Behiştin səkkiz qapısından üçü Quma doğrudur. Mənim övladlarımdan Musa ibn Cəfərin qızı Fatimə orada dünyasını dəyişər. Onun şəfaəti ilə bütün şiələrimiz behiştə daxil olar." ("Bihar", c.60, s. 228; "Məcalisul-mominin", c.1, s.83) Bu hədisdən bir neçə nöqtə aydınlaşır: Qum da Kufə kimi peyğəmbər ailəsi elmlərinin yayıldığı mərkəzdir; Qumdan behiştə üç qapı açılır; xanım Məsumənin (ə) şəfaət məqamı çox böyükdür. (22) 3.Xanım Məsumənin (s) şəfaət məqamı çox böyükdür. Qumdan behiştə doğru üç qapı açılması ilə bağlı İmam Riza (ə) buyurur: "Behiştin səkkiz qapısı var - onlardan üçü Qum əhli üçündür. Xoş onların halına..." ("Bihar", c.60, s.228) (23) Çox ehtimal ki, behiştin bu üç qapısı Qumun üç imtiyazı ilə bağlıdır: 1. Xanım Məsumənin (ə) hərəminin Qumda olması: bu səciyyə insanların behiştə sövq edilməsi səbəbidir; 2. İnsanların hidayət səbəbi olan Qum elmi hövzəsi; 3. Cəmkəran məcsidi, Məkkə və Kufədən sonra bu şəhərin İmam Mehdi (ə) ilə bağlı mərkəz kimi tanınması (24) İmam Mehdi (əc) müqəddəs Cəmkəran məscidində insanları səadətə, Allahın razılığı və behiştə çatdıracaq vasitələr hazırlayar. Onun mənəvi təsirləri bu gün də göz qabağındadır. (25) İmam Sadiq (ə) buyurur: "Qum bizim və bizim şiələrimizin şəhəridir. Bu şəhər müqəddəs və pak şəhərdir.Bu şəhərin əhli bizim vilayətimizi və bizimlə dostluğu qəbul etmişdir. Nə qədər xəyanət etməyiblər onlara pislik etmək istəyən cəzasına çatar. Xəyanət etsələr, Allah zalım bir şəxsi onlara hakim edər. Onlar bizim
در مورد کلمههای «قم» و «جمکران» از منظر قواعد فارسی و نگارشی، میتوان گفت که این دو کلمه به صورت خاص به مکانهایی در ایران اشاره دارند، که هر یک اهمیت تاریخی و مذهبی خاصی دارند.
1. نوشتار صحیح:
- کلمه «قم» به صورت ساده و بدون تغییر نوشته میشود و نیاز به هیچگونه علامت نگارشی ندارد.
- کلمه «جمکران» نیز به همین صورت نوشته میشود و میتواند به شکلهای مختلفی ذکر شود، مانند «جمکران» و «جمکران».
2. استفاده از حروف بزرگ: در آغاز جملات و نام مکانها، معمولاً حروف بزرگ استفاده میشود:
- «قم یکی از شهرهای مهم ایران است.»
- «جمکران یکی از مکانهای زیارتی به شمار میآید.»
3. پیشوند و پسوند: در بحث واژهشناسی و تاریخ، ممکن است این کلمات با برخی پیشوندها و پسوندها ترکیب شوند. به عنوان مثال:
- «قمنشین» برای اشاره به افرادی که در قم سکونت دارند.
- «جمکرانی» برای اشاره به ویژگیهایی که به جمکران مربوط میشود.
4. استفاده در متن: در متون رسمی و ادبی، رعایت دستور زبان و نگارش صحیح بسیار مهم است. به همین دلیل، باید دقت شود که این کلمات در جمله به درستی و با رعایت قواعد زبان فارسی به کار روند.
5. زبان ادبی و شعری: در آثار ادبی، ممکن است این کلمات در قالبهای مختلف به کار روند، بنابراین توجه به زیبا نوشتن و رعایت وزن و قافیه نیز اهمیت دارد.
در مجموع، برای نوشتن «قم» و «جمکران» در متون فارسی، رعایت اصول نگارشی و قواعد زبان فارسی ضروری است.