مجموعه
license
98
1667
100
معنی کلمه مجموعه
معنی واژه مجموعه
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- آلبوم، كلكسيون 2- تذكره، جنگ، دفتر، ديوان 3- مجموع | ||
متضاد | پريشان 1- دسته، گروه 2- عناصر همگن 3- سري | ||
انگلیسی | collection, set, complex, anthology, scrapbook, almanac, chrestomathy, music book, reading book, set of series, treasury | ||
عربی | جمع، مجموعة، تراكم، رباطة جأش، مال يجمع للأعمال الخيرية | ||
ترکی | toplamak | ||
فرانسوی | collection | ||
آلمانی | sammlung | ||
اسپانیایی | recopilación | ||
ایتالیایی | collezione | ||
مرتبط | کلکسیون، وصول، جمع اوری، اجتماع، گرد اوری، دستگاه، دسته، جهت، دست، یک دست، عقده، هم تافت، گروهه، اچار، گلچین ادبی، منتخبات، منتخبات نظم و نثر، دفتر اجناس اوراق، مرقع، سالنامه، تقویم نجومی، تقویم سالیانه، نشریهء اطلاعات عمومی، قطعات منتخب، قطعات برگزیده، خزانه، خزانه داری، گنجینه | ||
واژه | مجموعه | ||
معادل ابجد | 164 | ||
تعداد حروف | 6 | ||
تلفظ | majmu'e | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [عربی: مجموعَة] | ||
مختصات | (مَ عَ یا عِ) [ ع . ] (اِمف .) | ||
آواشناسی | majmu'e | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | واژهنامه آزاد | ||
نمایش تصویر | معنی مجموعه | ||
پخش صوت |
در حال حاضر برای این واژه هیچ معنی ثبت نشده است. در صورت داشتن معنی پیشنهادی برای این واژه، لطفا آن را از طریق فرم تماس با ما به اشتراک بگذارید.
1- آلبوم، كلكسيون
2- تذكره، جنگ، دفتر، ديوان
3- مجموع
پريشان
1- دسته، گروه
2- عناصر همگن
3- سري
collection, set, complex, anthology, scrapbook, almanac, chrestomathy, music book, reading book, set of series, treasury
جمع، مجموعة، تراكم، رباطة جأش، مال يجمع للأعمال الخيرية
toplamak
collection
sammlung
recopilación
collezione
کلکسیون، وصول، جمع اوری، اجتماع، گرد اوری، دستگاه، دسته، جهت، دست، یک دست، عقده، هم تافت، گروهه، اچار، گلچین ادبی، منتخبات، منتخبات نظم و نثر، دفتر اجناس اوراق، مرقع، سالنامه، تقویم نجومی، تقویم سالیانه، نشریهء اطلاعات عمومی، قطعات منتخب، قطعات برگزیده، خزانه، خزانه داری، گنجینه