مجموعه ای
license
98
1667
100
معنی کلمه مجموعه ای
معنی واژه مجموعه ای
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | collection, set, complex, anthology, scrapbook, almanac, chrestomathy, music book, reading book, set of series, treasury | ||
عربی | جمع، مجموعة، تراكم، رباطة جأش، مال يجمع للأعمال الخيرية | ||
مرتبط | مجموعه، کلکسیون، وصول، جمع اوری، اجتماع، گرد اوری، دستگاه، دسته، جهت، دست، یک دست، عقده، مجموع، هم تافت، گروهه، اچار، گلچین ادبی، جنگ، منتخبات، منتخبات نظم و نثر، دفتر اجناس اوراق، مرقع، سالنامه، تقویم نجومی، تقویم سالیانه، نشریهء اطلاعات عمومی، قطعات منتخب، قطعات برگزیده، خزانه، خزانه داری، گنجینه | ||
واژه | مجموعه ای | ||
معادل ابجد | 175 | ||
تعداد حروف | 8 | ||
منبع | واژهنامه آزاد | ||
نمایش تصویر | معنی مجموعه ای | ||
پخش صوت |
در حال حاضر برای این واژه هیچ معنی ثبت نشده است. در صورت داشتن معنی پیشنهادی برای این واژه، لطفا آن را از طریق فرم تماس با ما به اشتراک بگذارید.
collection, set, complex, anthology, scrapbook, almanac, chrestomathy, music book, reading book, set of series, treasury
جمع، مجموعة، تراكم، رباطة جأش، مال يجمع للأعمال الخيرية
مجموعه، کلکسیون، وصول، جمع اوری، اجتماع، گرد اوری، دستگاه، دسته، جهت، دست، یک دست، عقده، مجموع، هم تافت، گروهه، اچار، گلچین ادبی، جنگ، منتخبات، منتخبات نظم و نثر، دفتر اجناس اوراق، مرقع، سالنامه، تقویم نجومی، تقویم سالیانه، نشریهء اطلاعات عمومی، قطعات منتخب، قطعات برگزیده، خزانه، خزانه داری، گنجینه