بچه انداختن
license
98
1667
100
معنی کلمه بچه انداختن
معنی واژه بچه انداختن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | سقطجنين كردن | ||
انگلیسی | abort, miscarry, baby | ||
عربی | تجهض المرأة، جهض، توقف عن النمو، خفق في، ألغى، وضع حدا له قبل الأوان، إحباط | ||
مرتبط | سقط کردن، نارس ماندن، ریشه نکردن، بی نتیجه ماندن، صدمه دیدن، خیط و پیت شدن، بجایی نرسیدن، نتیجه ندادن، عقیم ماندن | ||
واژه | بچه انداختن | ||
معادل ابجد | 1116 | ||
تعداد حروف | 10 | ||
منبع | واژهنامه آزاد | ||
نمایش تصویر | معنی بچه انداختن | ||
پخش صوت |
مرده زائی، سقط جنین تازی.
سقطجنين كردن
abort, miscarry, baby
تجهض المرأة، جهض، توقف عن النمو، خفق في، ألغى، وضع حدا له قبل الأوان، إحباط
سقط کردن، نارس ماندن، ریشه نکردن، بی نتیجه ماندن، صدمه دیدن، خیط و پیت شدن، بجایی نرسیدن، نتیجه ندادن، عقیم ماندن