برق انداختن
license
98
1667
100
معنی کلمه برق انداختن
معنی واژه برق انداختن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | calender, gloss, simonize, electricity | ||
عربی | تقويم، قائمة، مفكرة، دليل التلفون، التقويم | ||
مرتبط | مهره کشیدن، صیقل دادن، تاویل کردن، حاشیه نوشتن بر، تفسیر کردن، خوش نما کردن، واکس زدن | ||
واژه | برق انداختن | ||
معادل ابجد | 1408 | ||
تعداد حروف | 10 | ||
منبع | واژهنامه آزاد | ||
نمایش تصویر | معنی برق انداختن | ||
پخش صوت |
در حال حاضر برای این واژه هیچ معنی ثبت نشده است. در صورت داشتن معنی پیشنهادی برای این واژه، لطفا آن را از طریق فرم تماس با ما به اشتراک بگذارید.
calender, gloss, simonize, electricity
تقويم، قائمة، مفكرة، دليل التلفون، التقويم
مهره کشیدن، صیقل دادن، تاویل کردن، حاشیه نوشتن بر، تفسیر کردن، خوش نما کردن، واکس زدن