جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: اعراض . [ اِ ] (ع مص ) روی گردانیدن از چیزی . (ناظم الاطباء). روی بگردانیدن از چیزی . (منتهی الارب ). روی از چیزی گردانیدن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). روی بگردانیدن . (تاج المصادر بیهقی ). روی گردانیدن . (مؤید الفضلاء) (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ). روی برگردانیدن و انصراف یافتن از چیزی و در حقیقت همزه ٔ باب افعال برای صیرورت است یعنی بعرض گردید و بجانبی رفت غیر از آنچه در آن بود. (از اقرب الموارد). پشت کردن . صَدّ. روی برتافتن از. احصاب . حصب . (یادداشت بخط مؤلف ) : بر روز فضل روز به اعراض است از نور ظلمت و تپش سرما. ناصرخسرو. || پهنا و دراز رفتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بطول و عرض زمین رفتن . (آنندراج ). به پهنا ودرازا رفتن در مکارم ، یقال : اعرض الرجل فی المکارم ؛ ذهب عرضاً و طولاً. قیل و منه المثل : «اعرضت القِرفةُ»؛ ای التهمة و سوءالظن . (از اقرب الموارد). || پهناور کردن . (منتهی الارب ). پهناور گردانیدن . (ناظم الاطباء). پهن کردن . (آنندراج ). پهن گردانیدن چیزی را. (از اقرب الموارد). || خصی کردن بزغاله را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). خصی کردن گوسفند. (تاج المصادر بیهقی ). خایه ٔ بزغاله کندن . (آنندراج ). خصی کردن عرضان (بزغاله های یکساله ). (از اقرب الموارد). || بچه ٔ بحرام آوردن زن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بچه ٔ نامشروع آوردن زن . (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). یقال : جأت بالولد عن عراض و معارضة؛ سفاحاً. (از متن اللغة). بچه ٔ پهن زادن . (آنندراج ) (تاج المصادر بیهقی ). یقال : «اعرضت المراءة بولدها؛ اذا ولدتهم عراضاً». (منتهی الارب ). || پیدا شدن چیزی ، یقال : عرضت الشی ٔ فاعرض ؛ ای اظهرته فظهر مثل کببته ُ فاکب و هو من النوادر. (منتهی الارب ). بارز و آشکار شدن چیزی . کقوله : «و اعرضت الیمامة و اشمخرت »؛ ای ظهرت . (از اقرب الموارد). پیدا شدن چیزی . (ناظم الاطباء).پدید آمدن . (تاج المصادر بیهقی ). آشکارا شدن . (آنندراج ). پیدا و آشکار شدن . (از متن اللغة). آشکارا شدن .(مؤید الفضلاء). || دست دادن نیکویی و جزآن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). دست دادن نیکوی . (آنندراج ). امکان نیکویی دست دادن . (از اقرب الموارد)(از متن اللغة). یقال : اعرض لک الظبی ، فارمه »؛ ای امکنک من عرضه . (از اقرب الموارد). راست ایستادن آهو. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). راست ایستادن شکاری تیرانداختن را. (آنندراج ). || تیر انداختن شکاری را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || عریض و وسیع آوردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). پهناور و وسیع شدن لباس . (از اقرب الموارد). || تمکن یافتن بر عرض و سعه ٔ چیزی . اعرض فی الشی ٔ؛ تمکن من عرضه ؛ ای سعته . (از اقرب الموارد). ممکن گردیدن چیزی . (تاج المصادر بیهقی ). || روی گردانیدن . میل کردن از چیزی . پرهیز. اجتناب . فرار. اعتراض . مخالفت . نفرت . کراهت . (ناظم الاطباء) : پست اعراض تو نگشت بلند مست انعام تو نشد مخمور. مسعودسعد. از کسب و حرفت اعراض نمودند. (کلیله و دمنه ). هرکه از کسب ... اعراض نماید نه اسباب معیشت خویش تواند ساخت و نه دیگران را در تعهد تواند داشت . (کلیله و دمنه ). که از مباشرت اشغال و ملابست اعمال اعراض کلی مینمودم . (کلیله و دمنه ). از احکام شریعت و قضایای طریقت اعراض می نماید. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 298). گر ز تو راضی است دل من راضیم ور ز تو معرض بود اعراضیم . مولوی . تو از آن اعراض او افغان مکن خویشتن را ابله و نادان مکن . مولوی . - اعراض الکلام قبل التمام ؛ نوعی از حشو که بیانش در حشو بیاید. (آنندراج ). بظاهر «اعتراض » باشد و تصحیفی روی داده است . - اعراض کردن ؛ روی گردانیدن . نفرت پیدا کردن . مخالفت کردن . و رجوع به این کلمه شود. 1- انصراف، پشت كردن، رويگرداني، ضديت، مخالفت
2- ترس، هول
3- كراهت، نفرت اقبال disagreement خلاف، تعارض، نزاع، معارضة، مخالفة، تضارب، إختلاف في الرأي، لا ملاءمة، الخلاف semptomlar symptômes symptome síntomas sintomi
خلاف|تعارض , نزاع , معارضة , مخالفة , تضارب , إختلاف في الرأي , لا ملاءمة , الخلاف
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "اعراض" در زبان فارسی به معنای دوری، درگذشتن یا گذر کردن از چیزی است. این کلمه به عنوان مصدر فعل "اعراض" در ساختارهای مختلف زبان فارسی به کار میرود. در اینجا برخی از نکات نگارشی و قواعد مربوط به این کلمه آورده میشود:
نحوه نوشتن: کلمه اعراض به همین شکل نوشته میشود و به دو صورت «اعراض» و «اعراض کردن» به کار میرود.
نکته املایی: املای صحیح کلمه "اعراض" باید مورد توجه قرار گیرد و از هر گونه املای نادرست پرهیز شود.
معنی و کاربرد:
میتواند به معنای کنارهگیری از یک موضوع یا دوری از آن استفاده شود.
در جملات میتوان از آن به عنوان مصدر استفاده کرد: "او از مسئولیتهایش اعراض کرد."
ساختار جملاتی:
"اعراض از حقیقت همیشه عاقبت خوبی ندارد."
"وقتی اعراض میکنیم، فرصتهای مهم را از دست میدهیم."
زمینههای معنایی: کلمه "اعراض" معمولاً در متون رسمی و ادبی بیشتر به کار میرود و در مکالمات روزمره کمتر استفاده میشود.
نکات نگارشی:
در نوشتار رسمی، به دقت در کاربرد و ساختار جملات توجه کنید.
از بیان موضوعات مرتبط با اعراض به شکلی واضح و صریح استفاده کنید.
با رعایت این نکات، میتوانید به طور مؤثر از کلمه "اعراض" در نوشتار خود استفاده کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
در زیر چند جمله با استفاده از کلمه "اعراض" ارائه شده است:
او از ابلاغ وظایف جدید خود اعراض کرد و تمایل به ادامه کار قبلیاش داشت.
اعراض از مشکلات جامعه، بهویژه در جوانان، میتواند پیامدهای خطرناکی به همراه داشته باشد.
برخی افراد از اعراض و ناراحتیهای اجتماعی به دلیل فشارهای اقتصادی رنج میبرند.
اعراض و بیتوجهی به سلامت روان میتواند تأثیرات منفی بر روی کیفیت زندگی فرد داشته باشد.
اگر به مثالهای بیشتری نیاز دارید، خوشحال میشوم کمک کنم!
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر