جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: بو شنیدن . [ ش ِ دَ ] (مص مرکب ) بوی بدماغ رسیدن . || مطلع شدن . مرادف بو بردن . || احساس کردن و درک کردن : هرکه نشنیده ست روزی بوی عشق گو به شیراز آی و خاک ما ببوی . سعدی . رجوع به بوی شنیدن شود. smell hearing رائحة السمع
کلمه «بو» به معنای عطر و بویایی است و «شنیدن» به معنای دریافت صدا از طریق حس شنوایی است. بنابراین عبارت «بو شنیدن» ترکیب درستی نیست، زیرا «شنیدن» برای بو و عطر مناسب نیست. به جای آن میتوان از فعل «استشمام» استفاده کرد که به معنای استشمام یک بو یا عطر است.
در فارسی درست است که بگوییم:
«بو را استشمام کردن» یا «بو را حس کردن»
اگر سوال خاصی در مورد قواعد نگارشی یا نحوهٔ استفاده از این کلمات دارید، لطفاً بفرمایید تا بیشتر توضیح دهم.