جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

še(a)nidan

شنیدن

معنی: شنیدن . [ ش َ / ش ِ دَ ] (مص ) شنفتن . شنودن . نیوشیدن . استماع . گوش کردن . گوش دادن . گوش داشتن . (یادداشت مؤلف ). سماع . (انجمن آرا) (آنندراج ) (برهان ) (تاج المصادر بیهقی ). سمع، یعنی سخن را گوش کردن . (غیاث اللغات ) :
گوش تو سال و مه به رود و سرود
نشنوی نویه ٔ خروشان را.
رودکی (از فرهنگ اسدی ).
هزار زاره کنم نشنوند زاره ٔ من
به خلوت اندر نزدیک خویش زاره کنم .
دقیقی .
شنیدستم از نامور مهتران
همه داستانهای هاماوران .
فردوسی .
شنیدستی آن داستان مهان
که از پیش بودند شاه جهان .
فردوسی .
ولیکن شنیدن چو دیدار نیست .
فردوسی .
بینداخت باید پس آنگه برید
سخنهای داننده باید شنید.
فردوسی .
که راز تو با کس نگویم ز بن
ز تو بشنوم هرچه گویی سخن .
فردوسی .
سر پرگناهش بباید برید
کسی پند گوید نباید شنید.
فردوسی .
چنان دان که این هیکل از پهلوی
بود نام بت خانه گر بشنوی .
عنصری .
رای دانا سر سخن ساریست
نیک بشنو که این سخن باریست .
عنصری .
مرا آن گوی کآنجا دیده باشی
نه آن کز دیگری بشنیده باشی .
(ویس و رامین ).
این دلیری و جسارت نکنی بار دگر
گرشنیدستی نام ملک هفت اقلیم .
ابوحنیفه ٔ اسکافی (از تاریخ بیهقی چ ادیب ص 389).
گمان است در هر شنیدن نخست
شنیدن چو دیدن نباشد درست .
اسدی .
دیدن ز ره چشم و شنیدن ز ره گوش
بوی از ره بینی چو مزه کام و زبان را.
ناصرخسرو.
ندارم اعتقادی یک سر موی
کلام زاهدنادان شنیدن .
ناصرخسرو.
آن ده و آن گوی ما را کت پسند آید بدل
گر بباید زانت خورد و گر ببایدت آن شنید.
ناصرخسرو.
ناشنیدستی که پیغمبر چه گفت
من شنیدستم ز من باید شنید.
مسعودسعد.
شنیدم آنچه بیان کردی ، لیکن به عقل خود رجوع کن . (کلیله و دمنه ). سوز و آتش جان ابراهیم زیاده شد و دردش بردرد بیفزود تا این چه حال است و آن حال یکی صد شد که دید روز با شنید شب جمع شد و ندانست که از چه شنیدو نشناخت که امروز چه دید. (تذکرةالاولیاء عطار). هرکه نصیحت نشنود سر ملامت شنیدن دارد. (گلستان ).
دادند دو گوش و یک زبانت ز آغاز
یعنی که دو بشنو ویکی بیش مگو.
باباافضل .
هرچه نیرزد به شنیدن مگو.
امیرخسرو.
ما می به بانگ چنگ نه امروز می کشیم
بس دور شد که گنبد چرخ این صدا شنید.
حافظ.
گوشوار زر و لعل ارچه گران دارد گوش
دور خوبی گذران است نصیحت بشنو.
حافظ.
چو از دلبر سخن شاید شنیدن
چرا از هردهن باید شنیدن .
جامی .
شنیدستم که عبداﷲ طاهر
پدر را گفت کی فخر اماثل .
سیدنصراﷲ تقوی .
اجراس ؛ آواز پای کسی شنیدن . صغی ؛ شنیدن . (منتهی الارب ).
- امثال :
ترا دیدیم و یوسف را شنیدیم
شنیدن کی بود مانند دیدن .
حرف شنیدن هنر است ، حرف گوش کردن ادب است .
شنیده است که زن آبستن گِل میخورد اما نمیداند چه گِلی . (امثال و حکم دهخدا).
|| پذیرفتن . قبول کردن . اطاعت کردن . فرمان بردن . (یادداشت مؤلف ) :
پیل چون در خواب بیند هند را
پیل بان را نشنودآرد دغا.
مولوی .
|| بوییدن . بوی کردن . (آنندراج ). بوی بردن . شم . استشمام . حس کردن بوی . به مشام رسیدن بوی . (یادداشت مؤلف ). بو یافتن . بوییدن و بوی کردن . (برهان ). بوئیدن . (غیاث اللغات ) :
نوند اسب او بوی اسبان شنید
خروشی برآورد و اندردمید.
فردوسی .
باشد که منفذ بینی گرفته و بسته شود و بوی گند نشنود. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).
بس پیر مستمند که در گلشن مراد
بوی بهشت بشنود و نوجوان شود.
سعدی .
بوی پیراهن گم کرده ٔ خودمیشنوم
گر بگویم همه گویند ضلالی است قدیم .
سعدی .
یکی پرسید از آن گم کرده فرزند
که ای روشن روان پیر خردمند
ز مصرش بوی پیراهن شنیدی
چرا در چاه کنعانش ندیدی .
سعدی .
درویش بجز بوی طعامش نشنیدی .
سعدی .
هرکه نشنیده ست روزی بوی عشق
گو به شیراز آی و خاک ما ببوی .
سعدی .
بوی جان از لب خندان قدح می شنوم
بشنو ای خواجه اگر زانکه مشامی داری .
حافظ.
بوی خوش تو هرکه ز باد صبا شنید
از یار آشناسخن آشنا شنید.
حافظ.
خوش میکنم به باده ٔ مشکین مشام جان
کز دلق پوش صومعه بوی ریا شنید.
حافظ.
محروم اگر شدم ز سر کوی او چه شد
از گلشن زمانه که بوی وفاشنید.
حافظ.
قدت بلند باد که بر نخل حسن تست
آن گل کز آن شمیم وفا میتوان شنید.
فغانی شیرازی .
|| فهمیدن . فهم کردن . دریافتن :
ز لشکرزبان آوری برگزید
که گفتار کسری بداند شنید.
فردوسی .
|| هجوم نمودن . جمعیت کردن . (برهان ).
... ادامه
1768 | 0
مترادف: استماع، اصغا، شنودن، نيوشيدن
متضاد: گفتن
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (مصدر متعدی) [پهلوی: ašnūtan] ‹شنودن، اشنودن، شنویدن، شنفتن›
مختصات: (ش دَ) [ په . ] (مص م .)
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 414
شمارگان هجا:
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

قواعد فارسی و نگارشی برای کلمه «شنیدن» و کاربرد آن در جملات به شرح زیر است:

  1. تعریف و معنی:

    • «شنیدن» به معنای دریافت صوت یا صدا است. این واژه یک فعل است و به صورت‌های مختلف صرف می‌شود.
  2. صرف فعل:

    • «شنیدن» در زمان‌های مختلف به صورت‌های زیر صرف می‌شود:
      • زمان حال: می‌شنوم، می‌شنوی، می‌شنود، می‌شنویم، می‌شنوید، می‌شنوند.
      • زمان گذشته: شنیدم، شنیدی، شنید، شنیدیم، شنیدید، شنیدند.
      • زمان آینده: خواهم شنید، خواهی شنید، خواهد شنید، خواهیم شنید، خواهید شنید، خواهند شنید.
  3. قیدها:

    • می‌توان به کلمه «شنیدن» قیدهایی اضافه کرد تا حالتی خاص به جمله بدهد. به عنوان مثال:
      • خوب می‌شنوم.
      • با دقت می‌شنید.
  4. استفاده از جمله‌های مختلف:

    • می‌توان «شنیدن» را در جملات مختلف به کار برد:
      • من صدای باران را می‌شنوم.
      • آیا تو موسیقی را شنیدی؟
      • او همیشه اخبار را می‌شنود.
  5. عبارات ترکیبی:

    • «شنیدن» می‌تواند بخشی از عبارات ترکیبی باشد:
      • شنیدن ندا (صدای کسی که شما را صدا می‌کند)
      • شنیدن صدا (گوش دادن به صداها)
  6. ایجاد جملات سوالی و منفی:
    • با توجه به قواعد نگارشی، می‌توانید جملات سوالی و منفی بسازید:
      • آیا تو صدای او را شنیدی؟
      • من صدای موسیقی را نمی‌شنوم.

با رعایت این موارد، می‌توان کلمه «شنیدن» را به صحیح‌ترین شکل در جملات و متون مختلف استفاده کرد.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. وقتی به صدای باران گوش می‌دادم، احساس آرامش می‌کردم و گویی دنیایم را تغییر می‌داد.
  2. او همیشه از شنیدن داستان‌های قدیمی لذت می‌برد و در هر قصه، خاطراتی را به خاطر می‌آورد.
  3. شنیدن موسیقی زنده در پارک به من انرژی و شادی زیادی بخشید و تمام خستگی روز را از تنم برد.

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری