جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

jaz'
part  |

جزع

معنی: جزع . [ ج َ زَ ] (ع اِمص ) فغان و فریاد و زاری و ناله و اندوه و بی صبری و ناشکیبایی . (از ناظم الاطباء) : اگر مادرش [ حسنک ] جزع نکرد و چنان سخن بگفت ، طاعنی نگوید که این نتواند بود. (تاریخ بیهقی ص 190). خبر کشتن او [ عبداﷲ زبیر ] به مادرش آوردند، هیچ جزع نکرد. (تاریخ بیهقی ص 189). گفت ابوالحسن علی بن احمدبن ابی طاهر ثقه ٔ امیر رضی که من حاضر بودم بدین وقت که این بیچاره را کور میکردند بسیار جزع کرد و بگریست . (تاریخ بیهقی ص 196).
ز درد وصلت یاران من آن کنم بجزع
که جان پژوهان بر فرقت شباب کنند.
مسعودسعد.
جزعی خاست از امیر و وزیر
فزعی کوفت بر صغار و کبار.
مسعودسعد.
خاک من غرقه ٔ خون گشت مگریید دگر
بس کنید از جزع ار اهل جزایید همه .
خاقانی .
روی فریاد نیست دم مزنید
رفته رفته بود جزع مکنید.
خاقانی .
فایق چون به بخارا رسید پیش تخت رفت و زمین ببوسید و بجای حجاب بایستاد و جزع بسیار نمود. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 151).
هر لحظه بسر برآیدم دود
فریاد و جزع نمیکند سود.
سعدی .
- روز جزع ؛ زمان زاری و فریاد و فغان : بدو گفت : من رفتم ، روز جزع نیست و نباید گریست ، آخر کار آدمی مرگ است . (تاریخ بیهقی ).
... ادامه
775 | 0
مترادف: التماس، الحاح، بيتابي، بيقراري، تضرع، جزوع، زاري، فزع، ناشكيبايي، ناله، ندبه
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم) [عربی] [قدیمی]
مختصات: (جَ زَ) [ ع . ] (مص ل .)
الگوی تکیه: S
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: jaz'
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 80
شمارگان هجا: 1
دیگر زبان ها
انگلیسی
part
ترکی
parça
فرانسوی
partie
آلمانی
teil
اسپانیایی
parte
ایتالیایی
parte
عربی
جزء
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "جزع" در زبان فارسی به معنای بی‌تابی و ناآرامی است و در متون ادبی و محاوره‌ای به کار می‌رود. در اینجا به برخی از قواعد و نکات نگارشی مربوط به این کلمه اشاره می‌کنم:

  1. نوشتن صحیح: کلمه "جزع" باید به همین شکل و با همان تلفظ نوشته شود. از نوشتن معادل‌های غلط و اشتباه پرهیز کنید.

  2. استفاده در جملات: این کلمه معمولاً در جملات توصیفی یا بیانی به کار می‌رود. به عنوان مثال: "او به خاطر فقدان عزیزش جزع می‌کرد."

  3. نحوه صرف و کاربرد: "جزع" به عنوان اسم و به شکل‌های مختلف در جمله استفاده می‌شود. معمولاً در جملات به صورت نهاد یا مفعول به کار می‌رود.

  4. مفاهیم مرتبط: برای بیان معانی مشابه از کلماتی چون "ناآرامی"، "اضطراب" و "آشفتگی" نیز می‌توان استفاده کرد، اما "جزع" بار ادبی‌تری دارد.

  5. قافیه و شاعری: این کلمه ممکن است در شعر و ادبیات فارسی مورد استفاده قرار گیرد، بنابراین توجه به قافیه و زیبایی کلام در این زمینه مهم است.

در کل، "جزع" یک واژه با معنا و مفهوم عمیق در زبان فارسی است که می‌تواند در متن‌های ادبی و غیرادبی به کار رود و به بی‌تابی یا ناآرامی در موقعیت‌های مختلف اشاره دارد.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در اینجا چند مثال برای استفاده از کلمه "جزع" در جمله آورده شده است:

  1. در برابر مشکلات زندگی نباید جزع کنیم، بلکه باید با صبر و استقامت مواجه شویم.
  2. وقتی خبر بیماری دوستش را شنید، دچار جزع و وحشت شد.
  3. جزع کردن در برابر چالش‌ها تنها باعث افزایش فشار روانی می‌شود.
  4. او به جزع و فریاد افتاده بود وقتی متوجه شد که اطلاعاتش گم شده است.
  5. در زمان‌های سخت، بهتر است به جای جزع و فزع، تلاش کنیم تا راه‌حل‌های مناسبی پیدا کنیم.

اگر به توضیحات بیشتری نیاز دارید، بفرمایید!


500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری