جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: خون خوردن . [ خوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) خوردن خون . کنایه از کشتن ، کنایه از قتل : خاطر عام برده ای خون خواص خورده ای ما همه صید کرده ای خود ز کمند جسته ای . سعدی . حسد مرد را بر سرکینه داشت یکی را بخون خوردنش برگماشت . سعدی . که بندی چو دندان بخون دربرد ز حلقوم بیداد گر خون خورد. سعدی (بوستان ). || غم و اندوه و تعب فراوان بردن . سخت اندوه و غم بردن . رنج فراوان کشیدن . تعب بسیار تحمل کردن : پس شاه نیز او فراوان نزیست همه ساله خون خورد وخون می گریست . نظامی . که وقت یاری آمد یاریی کن درین خون خوردنم غمخواریی کن . نظامی . خون خوری در چارمیخ تنگنا در میان حبس وانجاس و عنا. مولوی . توانگر خود آن لقمه چون میخورد چو بیند که درویش خون می خورد. سعدی . ترا کوه پیکر هیون می برد پیاده چه دانی که خون میخورد. سعدی . چه خوری خون چو لاله ٔ دلسوز خوش نظر باش و بوستان افروز. خواجوی کرمانی . خون خور و خامش نشین که آن دل نازک طاقت فریاد دادخواه ندارد. حافظ. من که از آتش دل چون خم می در جوشم مهر برلب زده خون می خورم و خاموشم . حافظ. بشنو این نکته که خود را ز غم آزاده کنی خون خوری گر طلب روزی ننهاده کنی . حافظ. || آشامیدن خون : ریگ زند ناله که خون خورده ام ریگ مریزید نه خون کرده ام . نظامی . - خون جگر خوردن ؛ رنج بسیار کشیدن . غصه ٔ بسیار خوردن : سعدی بخفیه خون جگر خورد بارها این بار پرده از سر اسرار برگرفت . سعدی . || آزار دادن . رنج دادن . موجب رنجوری کسی شدن : مخور خونم که خون خوردم ز بهرت غریبم آخر ای من خاک شهرت . نظامی . خون هزار وامق خوردی بدلفریبی دل از هزار عذرا بردی بدلستانی . سعدی . گفتم که نریزم آب رخ زین بیش بر خاک درت که خون من خوردی . سعدی . || آزار کشیدن . رنج کشیدن : جان داد و درون بخلق ننمود خون خورد و سپر بدر نینداخت . سعدی (ترجیعات ). blood دم، سلالة، حياة، عصارة النبات، الدم
عبارت "خون خوردن" در زبان فارسی به معنای آسیب زدن به کسی، غالباً به صورت مجازی و به معنی خیانت یا ضربه زدن به کسی به کار میرود. در ادامه، به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این عبارت اشاره میکنم:
استفادهی ترکیبی: "خون خوردن" به عنوان یک فعل مرکب به شمار میرود. در تاریخ ادبیات فارسی، این ترکیب در شعرها و نثرها به طور غالب برای نشان دادن وقایع و احساسات شدیدی که به نوعی آسیب و درد وابستهاند، استفاده میشود.
وجه های نباید: هنگام استفاده از این عبارت، باید توجه داشت که این یک اصطلاح مجازی است و بهتر است در متنهای غیررسمی یا ادبی به کار رود.
نکات معنایی: معانی مختلف این عبارت باید با بافت متن تطابق داشته باشد. این عبارت معمولاً connotation (محتوای احساسی) منفی دارد و باید در متنهایی که به توهین، خیانت یا آزار اشاره دارند، استفاده شود.
نکات گرامری: در جملات، "خون خوردن" میتواند به عنوان فعل در زمانهای مختلف به کار رود. به عنوان مثال: "او خون خورد" یا "ما نمیخواهیم خون بخوریم".
در نهایت، استفاده درست از این قبیل عبارات میتواند به غنیسازی زبان و بیان احساسات و معانی عمیق کمک کند.
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر