جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

dorri
door  |

دری

معنی: دری . [ دَ ] (ص نسبی ) منسوب به دره ٔ کوه چون کبک دری . (یادداشت مرحوم دهخدا). || کبک . کبک دری :
پری دیدار حوری نارون قد
دری رفتار حوری یاسمن خد.
سوزنی (از جهانگیری ).
- کبک دری ؛ نام نوعی از کبک باشد. و در وجه آن بعضی گفته اند که منسوب به دره ٔ کوه باشد و گروهی مرقوم کرده اند که بسبب خوشخوانی دری گویند. (از جهانگیری ). نوعی علی حده است از کبک که به جثه از دیگر کبکان کلان تر و به رنگ بهتر باشد و چون این نوع کبک در دره ٔ کوه بسیار یافته می شود آن را دری می خوانند. (از غیاث ). کبکهائی که در میان دره ٔ کوه پرورش می یابند و بسیار بزرگ ، به قدر خروسی می شوند.(از آنندراج ) (از انجمن آرا). مرحوم دهخدا در یادداشتی باعلامت شک و تردید نوشته است : کبک دری آیا منسوب به دربار شاهان است چنانکه فرانسویها نیز آن را کبک شاهانه گویند :
تذروان و طاوس و کبک دری
بیابی چو بر کوهها بگذری .
فردوسی .
از لاله همی لعل کند کبک دری پر
وز سبزه همی سبز کند زاغ سیه بال .
فرخی .
مجلس تو ز نکورویان چون باغ بهار
پر تذروان خرامنده و کبکان دری .
فرخی .
تازان چون کبک دری در کمر
یازان چون سرو سهی درچمن .
فرخی .
از قهقهه ٔ قنینه که می زو فروکنی
کبک دری بخندد شبگیر تا ضحی .
منوچهری .
همی رفت جم پیش آن سعتری
چمان بر چمن همچو کبک دری .
اسدی .
چو کبک دری بازمرغ است لیکن
خطر نیست با باز کبک دری را.
ناصرخسرو.
شد کبک دری ز قهقهه سست
کاین پیشه ٔ من نه پیشه ٔ تست .
نظامی .
چندانکه چو باز می پریدم
از کبک دری نشان ندیدم .
نظامی .
روان گشته به نقلان کبابی
گهی کبک دری گه مرغ آبی .
نظامی .
منزل تو دستگه سنجری
طعمه ٔ تو سینه ٔ کبک دری .
نظامی .
نای قمری به ناله ٔ سحری
خنده برده ز کام کبک دری .
نظامی .
خجل روئی ز رویش مشتری را
چنان کز رفتنش کبک دری را.
نظامی .
دیگر نظر نکنم بالای سرو چمن
دیگر صفت نکنم رفتار کبک دری .
سعدی .
- || نام نوایی است از موسیقی . (آنندراج ) :
ساعتی سیوار تیر و ساعتی کبک دری
ساعتی سرو ستاه و ساعتی با روزنه .
منوچهری .
و رجوع به کبک دری در ردیف خود شود.
... ادامه
1007 | 0
مترادف: تابناك، درخشان، درخشنده، روشن
متضاد: تازي
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (صفت نسبی، منسوب به دُرّ) [عربی: درّیّ] [قدیمی]
مختصات: (دَ)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: dari
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 214
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
door | doorjamb , doorpost , pylon , wicket , pearl , plug , valve , dari
ترکی
bir kapı
فرانسوی
une porte
آلمانی
eine tür
اسپانیایی
una puerta
ایتالیایی
una porta
عربی
باب | أبواب , مدخل , باب السيارة , باب المبني
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

در زبان فارسی، کلمه "دری" می‌تواند به معانی مختلفی اشاره داشته باشد. در اینجا به برخی از قواعد و نکات نگارشی و معنایی مرتبط با این کلمه پرداخته می‌شود:

  1. معنا و مفهوم:

    • "دری" به معنای "دریا" و "آب بزرگ" است که در بعضی از متون قدیمی به کار می‌رود.
    • در برخی مواقع، "دری" به عنوان صفتی برای توصیف چیزی به کار می‌رود.
  2. استفاده و ترکیب‌ها:

    • این کلمه ممکن است با دیگر کلمات ترکیب شود، مثلاً "دریای خزر" یا "دریای عمان".
    • همچنین می‌تواند به عنوان صفت در جملات به کار رود. مثلاً "آب دری آرام است."
  3. قواعد نگارشی:

    • در نوشتار فارسی، باید توجه داشت که "دری" به صورت پیوسته و با رعایت اصول نگارشی نوشته شود.
    • در جملات، حتماً باید به جایگاه آن دقت کرد تا خوانایی متن حفظ شود.
  4. نکات صرفی:

    • این کلمه نمی‌تواند به صورت جمع نوشته شود؛ بنابراین "دری‌ها" غلط است و باید به صورت مفرد "دری" باقی بماند.
  5. نکات تلفظی:
    • در تلفظ این کلمه، توجه به نوع واژه و زمینه استفاده می‌تواند تأثیرگذار باشد؛ مثلاً در اشعار یا ادبیات که ممکن است نیاز به تلفظ خاصی باشد.

با رعایت این نکات، می‌توانید به درستی از کلمه "دری" در نگارش فارسی استفاده کنید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در اینجا چند مثال از استفاده کلمه "دری" در جملات آورده شده است:

  1. دری که در حیاط خانه‌ام نصب شده، بسیار زیبا و جذاب است.
  2. او از دری که به باغ می‌رفت، خارج شد و با دوستانش قدم زد.
  3. ما در یک روز آفتابی، کنار دری بزرگ دریا نشسته و از منظره لذت بردیم.
  4. در سفر به شمال، دری را دیدیم که به زیبایی در حال غروب بود.
  5. صدای امواج دریا از پشت دری که باز بود، به گوش می‌رسید.

اگر نیاز به مثال‌های بیشتری دارید، خوشحال می‌شوم کمک کنم!


واژگان مرتبط: درب، در، باب، راهرو، چهارچوب، باهو، برج، پیل یا تیر برق، شاه تیر، چوگان، حلقه، باجه، دریچه، دروازه کوچک، مروارید، صدف، اب مروارید، دو شاخه، توپی، قاچ، سر، شیر، سوراخ گیر، سوپاپ، لامپ، سر پوش

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری