جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

come on  |

دریغ آمدن

معنی: دریغ آمدن . [ دِ/ دَ م َ دَ ] (مص مرکب ) حسرت داشتن . (ناظم الاطباء). || مایه ٔ افسوس خوردن شدن :
وه چه سنگی که خون خاقانی
ریختی نامده دریغ از تو.
خاقانی .
|| حیف آمدن . روا آمدن :
نباید که خواهد ز ما باژ و گنج
دریغ آیدش جان دانا برنج .
فردوسی .
دریغت نیاید همی خویشتن
سپاهی شده زین نشان انجمن .
فردوسی .
تو زینسان آفریده بهر کاری
دریغ آید که مهمل درگذاری .
ناصرخسرو.
می گفتمت که جانی دیگر دریغم آید
گر جوهری به از جان ممکن بود تو آنی .
سعدی .
دریغ آیدم با چنین مایه ای
که بینم ترا در چنین پایه ای .
سعدی .
بزرگی این حکایت بر زبان راند
دریغ آمد مرا مهمل فروماند.
سعدی .
بگفتا دریغ آمدم نام دوست
که هرکس نه در خورد پیغام اوست .
سعدی .
دریغ آمدم زان همه بوستان
تهیدست رفتن بر دوستان .
سعدی .
دریغ آمدم تربیت ستوران و آینه داری در محله ٔ کوران . (گلستان سعدی ). گفتم دریغ آمدم که دیده ٔ قاصد به جمال تو روشن گردد. (گلستان ). || مضایقه داشتن . روا نداشتن . بخل ورزیدن :
دریغ آیدت تخت شاهی همی
ز گیتی مرا دور خواهی همی .
فردوسی .
دریغش نیاید ز بخشیدن ایچ
نه آرام گیرد به روز بسیچ .
فردوسی .
شعر دریغ آیدم ز دشمن ایشان
نیست سزاوار گاو نرگس و ششماد.
ناصرخسرو.
مر ترا خانه ای دریغ آید
زین فرومایگان و اهل شرور.
ناصرخسرو.
تنم فرسود و عقلم رفت و عشقم همچنان باقی
وگرجانم دریغ آید نه مشتاقم که کذابم .
سعدی .
چو دارند گنج از سپاهی دریغ
دریغ آیدش دست بردن به تیغ.
سعدی .
|| دریغ آمدن از؛ چشم پوشیدن از.(یادداشت مرحوم دهخدا) :
دانشا چون دریغم آئی از آنک
بی بهائی و لیک از تو بهاست .
شهید.
|| ترسیدن . هراسیدن . (ناظم الاطباء).
... ادامه
711 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 1309
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
come on
عربی
تقدم | تعال
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "دریغ آمدن" از دو کلمه "دریغ" و "آمدن" تشکیل شده است. در زبان فارسی، "دریغ آمدن" به معنای احساس تاسف یا اندوه نسبت به چیزی است که از دست رفته یا نمی‌تواند اتفاق بیفتد. از نظر نگارشی، موارد زیر را می‌توان برای استفاده صحیح از این عبارت ذکر کرد:

  1. فعل و اسم: "دریغ" به عنوان اسم به‌کار می‌رود و "آمدن" به‌عنوان فعل. در جمله‌سازی باید این دو به‌درستی کنار هم قرار گیرند.

  2. قید زمان: معمولاً این عبارت در جملات گذشته استفاده می‌شود، به‌ویژه زمانی که بخواهیم اشاره کنیم که چیزی از دست رفته یا امکان‌پذیر نبوده است.

  3. استفاده در جملات: در جملات می‌توان به شکل‌های مختلف از این عبارت استفاده کرد:

    • "دریغ آمد که چنین فرصتی را از دست دادیم."
    • "دریغ آمد که او نتوانست در این جشن حاضر شود."
  4. نکات نگارشی:

    • در نوشتار رسمی، باید به قواعد نگارش دقت شود و از استفاده نادرست و عامیانه پرهیز کرد.
    • توجه کنید که "دریغ" به معنی تاسف و افسوس به‌کار می‌رود و استفاده از آن در موقعیت‌های مناسب اهمیت دارد.
  5. انتخاب کلمات: برای رساندن احساس دقیق، می‌توان از مترادف‌هایی مانند "افسوس" نیز استفاده کرد، اما "دریغ" بار معنایی خاص خود را دارد و در ادبیات فارسی رایج‌تر است.

مجموعه‌ای از این نکات می‌تواند کمک‌کننده باشد تا از عبارت "دریغ آمدن" به‌درستی و به‌طور مؤثر استفاده کنید.


500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری