جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

دریغ خوردن

معنی: دریغ خوردن . [ دِ / دَ خوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) حسرت کردن . افسوس خوردن . آه کشیدن . غم خوردن . (ناظم الاطباء). درد خوردن . (یادداشت مرحوم دهخدا). اسف . (دهار). تأسف . تبلد. تحسر. تحکر. تفکن . تهلیف . (منتهی الارب ). حسرة. (دهار). لهف . (منتهی الارب ) : بهرام دیگر روز بندوی را طلب کرد گفتند بگریخت ، بهرام دریغ بسیار بخورد به ناکشتن او. (ترجمه ٔ طبری بلعمی ).
بر آنچه داری در دست شادمانه مباش
و ز آنچه از کف تو رفت از آن دریغ مخور.
ناصرخسرو.
پیری نهاد خنجر برنایت
تا کی خوری دریغ ز برنائی .
ناصرخسرو.
موش گوید که چون درآمد مار
غم جان نه دریغ خانه خورم .
خاقانی .
همه شروان شریک این دردند
دشمنان هم دریغ او خوردند.
خاقانی .
رنجه مکن زبانت به دشنام چون منی
حقا که من دریغ زبان تو می خورم .
خاقانی .
هرچه رفت از ورق عمر و جوانی و مراد
چون دریغش خورم اول ز پسر درگیرم .
خاقانی .
من کس فرستادم و او را پرسش کردم و دریغ خوردم و گفتم ...(منشآت خاقانی چ دانشگاه ص 81).
وز بی کسی تو در چنین درد
می گفت وبرآن دریغ می خورد.
نظامی .
رفت جوانی به تغافل بسر
جای دریغ است دریغی بخور.
نظامی .
دریغش مخور برهلاک و تلف
که پیش از پدر مرده به ناخلف .
سعدی .
بنفشه وار نشستن چه سود سر در پیش
دریغ بیهده خوردن بدان دو نرگس مست .
سعدی .
صیادی ضعیف را ماهیی قوی به دام اندر افتاد... ماهی برو غالب آمد دام از دستش درربود و برفت ... دیگر جماعت صیادان دریغ خوردند و ملامتش کردند. (گلستان سعدی ).
ناگفتنی است راز دهانت ولی چه سود
خوردن دریغ برسخنی کز دهن برفت .
خواجه جمال الدین سلمان (از آنندراج ).
در دفع من ز غیرکشی پا ز اختلاط
بر وضع خویش و حال تو یکسان خورم دریغ.
سالک یزدی (از آنندراج ).
هوس را چو آورده در زیر تیغ
کفش خورده بر تیغ او صد دریغ.
ملاطغرا در تعریف پیرمغان (از آنندراج ).
ملهوف ، مهکوب ، دریغ خورنده . (دهار).
... ادامه
946 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب:
مختصات: ( ~. خُ دَ) (مص ل .)
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 2074
شمارگان هجا:
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "دریغ خوردن" به معنای احساس تأسف یا عجز در انجام کاری است. در مورد قواعد فارسی و نگارشی این کلمه، نکات زیر قابل توجه است:

  1. نحوه استفاده: "دریغ خوردن" به عنوان یک فعل ترکیبی در جملات به کار می‌رود. به عنوان مثال: "از اینکه نتوانستم به جلسه بروم، دریغ خوردم."

  2. فعل ترکیبی: "دریغ" به عنوان اسم به معنای تأسف و "خوردن" به معنای احساس یا تجربه آن است. بنابراین این عبارت به نوعی یک فعل ترکیبی محسوب می‌شود.

  3. توافق با فاعل: در جملات، فاعل باید با فعل از نظر زمان و شخص مطابقت داشته باشد. به عنوان مثال: "او دریغ می‌خورد" و "ما دریغ می‌خوریم".

  4. اضافه کردن صفت یا قید: می‌توان از صفات و قیدها برای توصیف بهتر احساس دریغ استفاده کرد: "او به شدت دریغ می‌خورد."

  5. نحوه نگارش: در نگارش رسمی، باید به علائم نگارشی و جمله‌بندی صحیح توجه کرد. به طور مثال: "دریغ خوردم که فرصت خوبی را از دست دادم."

اگر سوال خاص‌تری دارید، خوشحال می‌شوم به آن پاسخ دهم!

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. بعد از اینکه متوجه شد بهترین فرصت شغلی را از دست داده است، از شنیدن آن دریغ خورد.
  2. وقتی به یاد روزهای خوش گذشته می‌افتاد، دریغ و افسوس عمیقی در دلش احساس می‌کرد.
  3. او همیشه دریغ می‌خورد که چرا در دوران جوانی به رویاهایش توجه نکرده است.

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری