جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: دله . [ دَ ل َ / ل ِ ] (ص ) در تداول ، آنکه هر خوردنی بیند خوردن خواهد. آنکه هرچه از خوردنی بیند خواهد، و بیشتر کودکان را گویند. آنکه هرچه از خوردنی بیند ازآن خوردن خواهد. آنکه هر چیز از خوردنیها بیند خواهد، و بیشتر در اطفال آرند. (یادداشت مرحوم دهخدا). پرخور. شکمخواره . شکمباره . هوسناک و شکمو. || کسی که متمایل به چیزهای کوچک و پست و اندک بها باشد. آدم پست و کوتاه نظر. (از فرهنگ لغات عامیانه ). - امثال : دله از سفره قهر می کند قحبه از رختخواب ؛ این مثل در مورد کسی گفته می شود که به ظاهر از چیزی ابراز تنفر کند ولی هرگز دل از آن برنکند و دست از آن ندارد. (فرهنگ عوام ). || چشم چران . هرزه . که با داشتن زن چشم در پی زن دیگر دارد. رجوع به فرهنگ لغات عامیانه شود: پیرمردها دله می شوند؛ یعنی هر زنی را بینند تمتع از او را آرزو کنند. (یادداشت مرحوم دهخدا). - حسن دله ؛ به آدمهای هوسناک و پست گفته شود. (فرهنگ لغات عامیانه ). - مثل سگ حسن دله ؛ ولگرد و فضول . اشخاصی که به هر جا سرکشند و در هر کاری خود را داخل کنند. (فرهنگ لغات عامیانه ). || ولگرد. || دست کج . دزد. ناخنکی . دست چسبناکی . رجوع به دله دزد شود. 1- ولگرد، هرزه
2- چشم چران، ناپاك
3- پرخور، شكم پرست، شكمو،
4- دزد، دست كج، دله دزد glutton, marten, mean glutton, scab, dela الشره، نهمة، اللقام حيوان نهم kalp le cœur das herz el corazón il cuore ادم پر خور، شکم پرست، سمور، جرب، حکه، پوست زخم، اثر زخم، گر
کلمه "دله" در زبان فارسی به معانی مختلفی استفاده میشود و بسته به کاربرد آن، قواعد و نگارش متفاوتی دارد. در زیر به برخی از نکات مربوط به این کلمه اشاره میکنم:
معنی و کاربرد:
"دله" در برخی مناطق ایران به معنای "دل" به کار میرود و به ویژگیهایی مانند احساسات و عواطف مرتبط است.
در برخی شعرها و ادبیات، "دله" به نوعی نشانه عمق دل و احساسات است.
قواعد نگارشی:
استفاده از کلمه در جملات: در جملات، "دله" معمولاً به عنوان اسم یا مفعول به کار میرود. به عنوان مثال: "او دلهای بزرگ و مهربان دارد."
تلفظ: در تلفظ این کلمه، تأکید بر روی دو سیلاب آن وجود دارد و باید به درستی تلفظ شود.
نکات زبانی:
"دله" به عنوان یک اصطلاح در ادبیات و شعرهای فارسی ممکن است با کلمات و عبارات دیگر ترکیب شده و معانی مبهمتری پیدا کند.
نحوه نوشتن:
کلمه "دله" به صورت درست و بدون هیچ گونه تغییر یا اضافهای باید نوشته شود.
با توجه به متن و زمینهای که در آن استفاده میشود، "دله" میتواند معانی و کارکردهای مختلفی داشته باشد. در نتیجه، شناخت دقیق از متن و نوع ادبیات در استفاده صحیح از این کلمه بسیار مهم است.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال برای استفاده از کلمه “دله” در جملات آورده شده است:
دلهام برای دیدن دوستان قدیمیام خیلی تنگ شده است.
هر بار که درباره گذشته فکر میکنم، دلهام درد میگیرد.
وقتی او را در جمع دیدم، دلهام از شادی تپید.
او گاهی بیملاحظه حرف میزند و باعث میشود دلهام برآشوبد.
دلهام برای سفر به شهرهای جدید همیشه آماده است.
امیدوارم این جملات مفید باشند!
لغتنامه دهخدا
واژگان مرتبط: ادم پر خور، شکم پرست، سمور، جرب، حکه، پوست زخم، اثر زخم، گر