جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: دله . [ دِ ل َ / ل ِ ] (اِ) (از: دل + هَ تخصیص نوع از جنس ) دل که به عربی قلب خوانند. (از برهان ) (از آنندراج ) : خسرو تنه ٔ ملک بود او دله ٔ ملک ملکت چو قران او چو معانی قران است . منوچهری . اندر دله ٔ بیضه ٔ کافور ریاحی ده نافه و ده شاخگک مشک نهانست . منوچهری . || (ص نسبی ، پسوند) خداوند دل . چنانکه گویند: یک دله و ده دله . (آنندراج ). - دودله ؛ متردد. مشکوک . بی ثبات . مذبذب . رجوع به دودله در ردیف خود شود. - ده دله ؛ ضد یک دله . (از آنندراج ) : شرح آن بگذارم و گیرم گله از جفای آن نگار ده دله . مولوی . گربه نه ای دست درازی مکن با دله ای ده دله بازی مکن . نظامی . رجوع به دله در ردیف خود شود. - یک دله کردن دل ؛ همرای و همداستان کردن آن : با من صنما دل یک دله کن گر جان ندهم آنگه گله کن . مولوی (از آنندراج ). || درون ، چنانکه عمارتی را که سه گنبد در درون او باشد سه دله گویند. (آنندراج ). میان . وسط. - سه دله ، سدله ، سِدِلّی ̍ ؛ خانه ای که دارای سه اتاق باشد : تاب خانه ای سه دله بام بربام ساخته که بی نظیر چون خورنق و سدیر بود. (تاریخ طبرستان ).رجوع به سدلی در همین لغت نامه شود. 1- ولگرد، هرزه
2- چشم چران، ناپاك
3- پرخور، شكم پرست، شكمو،
4- دزد، دست كج، دله دزد glutton, marten, mean glutton, scab, dela الشره، نهمة، اللقام حيوان نهم kalp le cœur das herz el corazón il cuore ادم پر خور، شکم پرست، سمور، جرب، حکه، پوست زخم، اثر زخم، گر
کلمه "دله" در زبان فارسی به معانی مختلفی استفاده میشود و بسته به کاربرد آن، قواعد و نگارش متفاوتی دارد. در زیر به برخی از نکات مربوط به این کلمه اشاره میکنم:
معنی و کاربرد:
"دله" در برخی مناطق ایران به معنای "دل" به کار میرود و به ویژگیهایی مانند احساسات و عواطف مرتبط است.
در برخی شعرها و ادبیات، "دله" به نوعی نشانه عمق دل و احساسات است.
قواعد نگارشی:
استفاده از کلمه در جملات: در جملات، "دله" معمولاً به عنوان اسم یا مفعول به کار میرود. به عنوان مثال: "او دلهای بزرگ و مهربان دارد."
تلفظ: در تلفظ این کلمه، تأکید بر روی دو سیلاب آن وجود دارد و باید به درستی تلفظ شود.
نکات زبانی:
"دله" به عنوان یک اصطلاح در ادبیات و شعرهای فارسی ممکن است با کلمات و عبارات دیگر ترکیب شده و معانی مبهمتری پیدا کند.
نحوه نوشتن:
کلمه "دله" به صورت درست و بدون هیچ گونه تغییر یا اضافهای باید نوشته شود.
با توجه به متن و زمینهای که در آن استفاده میشود، "دله" میتواند معانی و کارکردهای مختلفی داشته باشد. در نتیجه، شناخت دقیق از متن و نوع ادبیات در استفاده صحیح از این کلمه بسیار مهم است.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال برای استفاده از کلمه “دله” در جملات آورده شده است:
دلهام برای دیدن دوستان قدیمیام خیلی تنگ شده است.
هر بار که درباره گذشته فکر میکنم، دلهام درد میگیرد.
وقتی او را در جمع دیدم، دلهام از شادی تپید.
او گاهی بیملاحظه حرف میزند و باعث میشود دلهام برآشوبد.
دلهام برای سفر به شهرهای جدید همیشه آماده است.
امیدوارم این جملات مفید باشند!
لغتنامه دهخدا
واژگان مرتبط: ادم پر خور، شکم پرست، سمور، جرب، حکه، پوست زخم، اثر زخم، گر
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر