جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

stay away  |

دور ماندن

معنی: دور ماندن . (مص مرکب ) دور افتادن . جدا ماندن . جدا شدن . مفارقت یافتن . جدا افتادن . (از یادداشت مؤلف ): شغر؛ دور ماندن شهر از سلطان . (منتهی الارب ). حشور؛ غایب شدن از اهل خود و دور ماندن . (منتهی الارب ) :
دور ماند از سرای خویش و تبار
نسری ساخت بر سر کهسار.
رودکی .
هر کسی کو دور ماند از اصل خویش
باز جوید روزگار وصل خویش .
مولوی .
- دورماندن از چیزی مانند رسم و آیین و پیمان ؛ دور افتادن از آن . دوری کردن از آن . محروم ماندن از آن . روگردان شدن و جدا ماندن از آن :
کسی کو بپیچد ز فرمان تو
و گر دور ماند ز پیمان تو.
فردوسی .
همی دور مانی ز رسم کهن
براندازه باید که رانی سخن .
فردوسی .
ترا چند خوانم بدین بارگاه
همی دور مانی ز آیین و راه .
فردوسی .
دریغا که مشغول باطل شدیم
ز حق دور ماندیم و غافل شدیم .
سعدی .
- دور ماندن از دیدار کسی ؛ تقاعد از زیارت او. محروم ماندن از دیدار و ملاقات وی . (از یادداشت مؤلف ) :
کسی کو بتابد ز گفتار ما
و یا دور ماند ز دیدار ما.
فردوسی .
- دورماندن سر از تن ؛ جدا افتادن آن دو از یکدیگر. کنایه است از بریده شدن سر کسی و کشته شدن وی :
چنین گفت چندین سر بیگناه
ز تن دور ماند ز فرمان شاه .
فردوسی .
... ادامه
606 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 355
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
stay away
عربی
غيب | صد , ابق بعيدا

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری