جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

rob[b]
sauce  |

رب

معنی: رب . [ رُب ب / رُ ] (از ع ، اِ) فشرده و عصاره و آب برخی میوه ها یا گیاهها که اندکی جوشانیده شود تا ستبر و غلیظ گرددچون انار و گوجه و سس و جز آن . عصاره ٔ هر چیز که به قوام آورند چون رب انار، رب به ، رب انگور. (لغت محلی شوشتر) (از شعوری ج 2 ورق 21). شیره ٔ ستبر از هر ثمر بعد فشاردن آن . (منتهی الارب ) (از متن اللغة) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). مأخوذ از تازی ، شیره ای از هر میوه ای که آن را قوام آورده ستبر کرده باشند مانند رب انار و رب سیب و جز آن . (ناظم الاطباء). آب انگور و انار و سیب و غیره که بپزند، تا غلیظ شود. (غیاث اللغات ): ضرع الرب ؛ خوب ناپخت شیره را. (منتهی الارب ). ج ، رُبوب ، رِباب . (از متن اللغة). مفرد ربوب است و درنزد پزشکان عبارت است از اینکه آب گیاهها و میوه ها را بگیرند و بجوشانند و گرفتن آب آنها نیز بوسیله ٔ کوبیدن و فشردن و سپس صاف کردن ، وزآن پس بوسیله ٔ پختن یا بر آفتاب نهادن ، غلیظ شدن و بعداً مورد استعمال قرار دادن باشد. (از اختیارات بدیعی ): خلاص ؛ رب خرما.(منتهی الارب ). دبوس ؛ رب خرما که در روغن داغ اندازند تا گداخته شود و روغن را بگرداند. (منتهی الارب ).
اقسام رب ها: ربها که در طب بکار است ، رب گلابی ، رب انار، رب سیب ، رب غوره ، رب ریواس (ریوند)، رب توت ، رب گوز، رب شاهتوت ، رب بسر، رب آلوسیاه ، و... برای شرح آنها رجوع به ذخیره ٔ خوارزمشاهی باب پانزدهم از گفتار دوم از قراوادین ، ترکیبات زیر شود. (یادداشت مرحوم دهخدا).
- رب آلاس ؛ رب مورْد افشره . قی و اسهال و حالت تهوع را قطع میکند.برای تهیه ٔ آن دانه های مورْد را می پزند تا بجوشد و صاف شود و چندان روی آتش بماند تا سفت تر گردد. (از تذکره ٔ ضریر انطاکی ).
- رب آلو ؛ تبهای تیز را دفع دهد و دفع عطش کند و طبیعت را نرم گرداند. برای بدست آوردن ابتدا آلو را صاف کرده بجوشانند تا ربعی بماند یا آب آلو را بجوشانند تا نصفی بماند.پس از آن صاف کنند و به اندازه ٔ آن نبات مصری یا قند سپید صاف کرده آمیخته بجوشانند تا غلیظ شود. (از تحفه ٔ حکیم مؤمن ، ذیل آلو).
- رب الحصرم ؛ غوره افشره . غوره افشرج . (از مفردات ابن بیطار). ضریر انطاکی گوید: برای عطش و تبهای گرم و رانش شکم سودمند است . (از تذکره ٔ ضریر انطاکی ).
- رب الخشخاش ؛ برای دفع سرفه و تقویت سینه سودمند است . (از تذکره ٔ ضریر انطاکی ).
- رب الرمّان ؛ انار فشره . تبها و عطش فرونشاند و معده را تقویت کند و سرفه و ترشی معده را برطرف سازد. (از تذکره ٔ ضریر انطاکی ).
و رجوع به رب انار ترش و رب انار شیرین در همین ترکیب ها شود.
- رب الریباس ؛ رب ریواس . رب ریوند. ضریر انطاکی گوید: مفرح است و برای خفقان و ضعف معده و کبد و طحال سودمند است و آن از لطیف ترین رب ها و از حیث اثر از قویترین داروهاست . (از تذکره ٔ ضریر انطاکی ). و رجوع به ترکیب رب ریواج شود.
- رب السفرجل ؛ به افشره . قی و اسهال و حالت تهوع را برطرف کند و برای تقویت معده و رفع عطش سودمند است . برای تهیه ٔ آن به را روی آتش میگذارند و چندان بجوشانند تا صاف و سفت گردد. (از تذکره ٔ ضریر انطاکی ). و رجوع به به افشره شود.
- رب السوس ؛ اثرآن بیشتر بر سرفه و سینه درد و سردرد است . (از تذکره ٔ ضریر انطاکی ). رب شیرین بیان . (یادداشت مرحوم دهخدا). عصاره ٔ سوسن است . (از اختیارات بدیعی ). عصاره ٔ مشک . برای ساختن آن در محلی که سوسن تر و تازه باشد آنرا بگیرند و نیمکوب کرده دو سه روز در آفتاب بخیسانند و بعد از آن در دیگ انداخته بجوشانند تا به ریع آید، بعد از آن صاف کرده باز بجوشانند تا بقوام آید و قرصها نگاه دارند و بوقت حاجت استعمال نمایند فایده ٔتمام کند. (میزان الادویه ). صاحب اختیارات بدیعی آرد:عصارةالمشک ، عصاره ٔ سوسن است و رب السوس خوانند، طبیعت وی معتدل بود در حرارت و برودت و رطوبت ، و در وی قبض اندک بود و خشونت قصبه ٔ شش را نافع بود و مثانه و تشنگی قطع کند. (از اختیارات بدیعی ، ذیل حرف ع ).
- رب العنب ؛ رب انگور. در دیلم دوشاب ترش نامند. (از تحفه ٔ حکیم مؤمن ). و رجوع به دبس در تذکره ٔ ضریر انطاکی و همین لغت نامه شود.
- رب القَرَظ ؛اقاقیا و آن عصاره ٔ خرنوب شجرالسنط است . (یادداشت مرحوم دهخدا).
- رب انار ترش ؛ فشرده و جوشانده ٔ اناری که شیرین نباشد. طبیعت را قبض کند و صفرا را فرونشاند و جگر را قوت دهد. برای بدست آوردن آن انار ترش را صاف کرده بجوشانند تا ربعی بماند یا آب انار را بجوشانند تا نصفی بماند، آنگاه آن را صاف کنند و بهمان اندازه نبات مصری با قندسفید صاف کرده آمیخته بجوشانند تا غلیظ شود. (از تحفه ٔ حکیم مؤمن ، ذیل انار).
- رب انار شیرین ؛ فشرده و جوشانده ٔ دانه های انار که شیرین باشد. سرفه را نفع دهد و نفث الدم را سودمند آید و شکم را نرم گرداند. برای طرز تهیه ٔ آن رجوع به ترکیب رب انار ترش شود. (از تحفه ٔ حکیم مؤمن ذیل انار).
- رب ریواج ؛ قی و اسهال را دفع کند و خون را ببندد و عطش را تسکین دهد و به معده نیک بود و صفرا فرونشاند. برای طرز تهیه ٔ آن رجوع به رب انار ترش و همچنین رجوع به رب الریباس و رب ریوند شود. (از تحفه حکیم مؤمن ).
- رب ریوند ؛ رب الریواس . رب ریواج . رجوع به این دو ترکیب شود.
- رب سیب ؛ دل را قوت دهد و طبیعت را قبض کند و قی و غثیان را ساکن گرداند. برای طرز تهیه ٔ آن رجوع به رب انار ترش شود. (از تحفه ٔ حکیم مؤمن ). ضریر انطاکی در ذیل رب التفاح گوید: برای خفقان و ض
عف قلب و معده و دهان و قی سودمند است . (از تذکره ٔ ضریر انطاکی ).
- رب شاه توت ؛ اورام حلق و خناق را سودمند بود. برای تهیه ٔ آن شاه توت را بجوشانند تا نصفی بماند آنگاه آن را صاف کنند و بهمان اندازه نبات مصری یا قند سفید صاف کرده آمیخته میجوشانند تا غلیظ شود. (از تحفه ٔ حکیم مؤمن ، ذیل شاه توت ).
|| می پخته . (دهار). می پخته . ج ، رباب ، ربوب . (مهذب الاسماء). || دُرد روغن . آب سطبر از هر چیزی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از متن اللغة). || طلای ناسره . (از متن اللغة). || رِب ّ.جماعت کثیر یا ده هزار. (منتهی الارب ). || نام جمادی الاولی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
... ادامه
654 | 0
مترادف: 1- آفريدگار، الله، باريتعالي، پروردگار، خدا، مرق، يزدان 2- ارباب، صاحب، مالك، مخدوم
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم) [عربی: رُبّ]
مختصات: ( رُ) [ ع . ] (اِ.)
الگوی تکیه: S
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: rabb
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 202
شمارگان هجا: 1
دیگر زبان ها
انگلیسی
sauce | paste
ترکی
kral
فرانسوی
seigneur
آلمانی
herr
اسپانیایی
caballero
ایتالیایی
signore
عربی
صلصة | مرق التوابل , خضرة تؤكل مع اللحم , فاكهة مطبوخة , وقاحة , تواقح
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "رب" در زبان فارسی دارای معانی و کاربردهای مختلفی است. در اینجا به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره می‌کنیم:

  1. تعریف و معانی:

    • "رب" به معنای خداوند و پروردگار در متون دینی استفاده می‌شود.
    • همچنین، می‌تواند به معنای صاحب یا مالک نیز به کار رود، مانند "رب‌النوع" (صاحب نوعی از موجودات).
  2. نحوه‌ی استفاده:

    • در جملات، "رب" معمولاً به صورت مستقل و بدون پیشوند و پسوند استعمال می‌شود، به جز در موارد مخصوصی که نیاز به ترکیب وجود دارد.
    • باید توجه داشت که "رب" در متون رسمی و دینی باید با احترام و به دقت استفاده شود.
  3. ترکیب‌های رایج:

    • "رب" می‌تواند در ترکیب با کلمات دیگر نیز به کار رود. به عنوان مثال:
      • "رب العالمین" (پروردگار جهانیان)
      • "ربنا" (پروردگارا)
  4. علامت‌گذاری:

    • در نوشتار رسمی، به هنگام استفاده از "رب" به عنوان نام خداوند، معمولاً رعایت احترام و استفاده از حروف بزرگ ضروری است.
    • همچنین در متون دینی، ممکن است به شکل ویژه‌ای نگارش شود.
  5. استفاده‌ی ادبی:

    • "رب" به عنوان یک عنصر ادبی در شعر و نثر فارسی به کار می‌رود. شاعران و نویسندگان معمولاً از این کلمه برای انتقال مفاهیم معنوی و عمیق استفاده می‌کنند.
  6. نگارش صحیح:
    • "رب" بدون هیچ گونه تغییر یا تصرفی نوشته می‌شود و از نظر نگارشی نیازی به اضافه کردن حروف دیگر ندارد.

با رعایت این نکات می‌توان به درستی و به شکلی مؤدبانه از کلمه "رب" در متون فارسی استفاده کرد.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در اینجا چند مثال از کلمه "رب" در جملات مختلف آورده شده است:

  1. در قرآن کریم آمده است: "ربنا آتنا فی الدنیا حسنة و فی الآخرة حسنة."
    (خدای ما به ما در دنیا و آخرت نیکی عطا کن.)

  2. من همیشه به رب خود نماز می‌خوانم تا از او یاری بخواهم.
    (من همیشه به خدای خود نماز می‌خوانم تا از او کمک بخواهم.)

  3. او در دعاهایش به رب خود از مشکلاتش شکایت می‌کند.
    (او در دعاهایش به خدای خود از مشکلاتش گلایه می‌کند.)

  4. در جلسه دعا و نیایش، همه به رب خود تقدیم کردند.
    (در جلسه دعا و نیایش، همه به خدای خود دعا کردند.)

  5. رب العالمین بر همه چیز آگاه است و ما را از دشواری‌ها نجات می‌دهد.
    (خدای جهانیان بر همه چیز آگاه است و ما را از سختی‌ها نجات می‌دهد.)

این جملات نشان‌دهنده تأکید بر مفهوم رب و رابطه انسان با خداوند هستند.


واژگان مرتبط: چاشنی، سوس، خورش، اب خورش، جاشنی غذا

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری