جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: رفو. [ رَف ْوْ ] (ع مص ) رفو کردن جامه را. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). پیوند جامه . (یادداشت مؤلف ). رفوکردن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار). رفو کردن جامه . (دهار) (المصادر زوزنی ). رفو کردن جامه را و گویند آن دقیق ترین نوع دوزندگی است و عبارت باشد از اصلاح و بافتن پاره بطوری که گویی اصلاً پاره نبوده است . اسم فاعل آن را «راف » و اسم مفعول (جامه ) را مَرفُوّ گویند. (از اقرب الموارد). || تسکین دادن و آرام کردن کسی را از ترس . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). آرام دادن . (تاج المصادر بیهقی ). || آرام گرفتن . (المصادر زوزنی ). || ایستادن خون و اشک . (المصادر زوزنی ). || (اصطلاح بدیعی ) عبارت است از تضمین مصراع یا کمتر از آن از دیگری ، و این نوع شعر را از آن جهت «رفو» خوانده اند که گویی گوینده با مصراع شاعر دیگر شعر خود را رفو کرده است . (از کشاف اصطلاحات الفنون ). darn, rafu الرتق، موضع مرتوق من الثوب، رتق kahretsin bon sang verdammt maldita sea accidenti فحش
کلمه "رفو" در زبان فارسی به معنای ترمیم یا اصلاح بافتهای آسیبدیده، به ویژه در زمینههای بافتگری و خیاطی است. در نگارش و استفاده از این کلمه، قواعد و نکات زیر میتواند مورد توجه قرار گیرد:
نحوه نوشتار: کلمه "رفو" به صورت صحیح به همین شکل نوشته میشود و نیازی به افزودن نشانههای خاص یا تغییر شکل ندارد.
جنس کلمه: رفو به عنوان یک اسم، غیرقابل شمارش است و نمیتوان آن را به صورت جمع آورد.
استفاده در متن: هنگام به کار بردن این کلمه در متن، توجه به زمینه و مفهوم آن مهم است. مثلاً میتوان گفت: "نقاشی دیوار را بعد از رفو کردن دوباره انجام دادند."
قیدها و صفات: میتوان از قیدها و صفات برای توصیف رفو استفاده کرد. مثلاً "رفو کردن لباسهای کهنه" یا "رفو با کیفیت".
هماهنگی گویشی: در زبان محاورهای نیز میتوان از "رفو" استفاده کرد اما ممکن است افراد بسته به منطقه جغرافیایی خود به اصطلاحات مختلفی برای آن اشاره کنند.
با رعایت این نکات، میتوان از کلمه "رفو" به درستی در نوشتهها و مکالمات فارسی استفاده کرد.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "رفو" در جمله آوردهام:
بعد از اینکه رکابش پاره شد، او تصمیم گرفت آن را رفو کند.
مادر همیشه میگوید که لباسهای قدیمی را میتوان با رفو درست کرد و دوباره استفاده کرد.
رفو کردن فرشهای کهنه میتواند ظاهر خانه را به طور چشمگیری تغییر دهد.
او توانست با مهارت خاصی، کفش پارهاش را رفو کند و دوباره به کار ببرد.
در هنر رفو، به دقت و صبر نیاز است تا نتیجهای مطلوب به دست آید.
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر