جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: زبد. [ زَ ب َ ] (ع اِ) کفک آب و شیرو سیم و جز آن . (منتهی الارب ). زبد، کفی که بالای آب و جز آن قرار میگیرد. و بدین معنی است «الحداء زبد الفوائد» یعنی همانگونه که آب کف می آورد قلب حداء را بیرون میدهد یعنی همانگونه برای او آسان است . (اقرب الموارد). کفک آب و شیر. (دهار). کف آب و آن اشتر و جز آن . (مهذب الاسماء). کفک ، کف آب ، شیر، سیم ، شتر، اسب ، دریا، صابون و جز آن . از امثال است که : «صرح المحض عن الزبد»؛ در موردی این مثل آرند که صدق یک خبر پس از مظنون بودن ، هویدا گردد. (تاج العروس ). زبد دراین مثل ، سرشیر، و محض است ، شیر خالص زیر سرشیر است و مقصود روشن شدن صدق یک خبر است پس از مظنون بودن .(اقرب الموارد). زبد برای آب و جز آب مانند شتر و نقره است . و زبد شتر که به هیجان آمده باشد عبارت است از لعاب سفیدی که اطراف دهان او را آلوده میسازد. ودریا وقتی زبد می آورد که دارای موج باشد. (تاج العروس ). کف آب و کف شیر و مثل آن و کف سیم و زر گداخته و آن چرک زر و سیم باشد. (غیاث اللغات ) : اینهمه چون و چگونه چون زبد برسر دریای بیچون میطپد. مولوی . || پلیدی . حبث . (اقرب الموارد). چرک زر و سیم . (غیاث ) : فاحتمل السیل زبداً رابیا و مما یوقدون علیه فی النار ابتغاء حلیة او متاع زبد مثله . (قرآن 17/13). حریری گوید: آنگاه به سخن نشستیم . زُبد سخن را انتخاب میکردیم و زَبد آن رابدور میفکندیم . زُبَد را که جمع زبده است کنایت از بهترین سخن و زَبَد را کنایت از سخنی که خوبی ندارد آورده است . (اقرب الموارد) : از کبد فارغ شدم با روی تو و از زبد صافی شدم در جوی تو. مولوی . بهر آنست امتناع نیک و بد تا بجوشد بر سر آرد زر زبد. مولوی . || چرک . وضر. (اقرب الموارد) (البستان ). || عرق . خوی . (از دزی ج 1). || اثیر. (از دزی ج 1). || جوهر. عصارة. ذات . (از دزی ج 1 ص 578). || خلاصه ٔ یک کتاب . جان کلام . مغز مطلب . (از دزی ج 1). zarb زارب zabat zabad zabad zabad zabad
کلمه "زبد" در زبان فارسی به معنای "خلاصه" یا "مغز" یک چیز است. از آنجا که این کلمه ممکن است در متون مختلف به کار رود، برای استفاده صحیح آن چند نکته نگارشی و قواعدی وجود دارد:
نحوه نوشتن: کلمه "زبد" باید با دقت و بدون اشتباهات املایی نوشته شود. به عنوان مثال، نباید با حروفی غیر از آنچه که معمول است، نوشته شود.
تطابق با جنس و شمار: این کلمه در زبان فارسی به عنوان اسم مذکر به کار میرود. لذا در مواقعی که به صورت وصفی یا تعبیری به کار میرود، باید با توجه به جنسیت و شمار دیگر کلمات، آن را به درستی مورد استفاده قرار دهید.
نسبت به سایر کلمات: کلمه "زبد" معمولاً در کنایهها و تعبیرات به کار میرود و میتوان آن را در ترکیب با کلمات دیگر قرار داد. به عنوان مثال: "زبدۀ علمی"، "زبدۀ کار".
استفاده در جملات: برای استفادهی درست از این کلمه در جملات، باید به ساختار جملات توجه کنید و سعی کنید آن را در بافت مناسب به کار ببرید. مثلاً: "این مقاله زبدۀ اطلاعات مربوط به این موضوع است."
قواعد نقطهگذاری: اگر "زبد" در انتهای جمله یا عبارات بود، باید به قوانین نقطهگذاری توجه شود تا جمله به درستی تمام شود.
با رعایت این نکات میتوان از کلمه "زبد" به شکل صحیح و مؤثری در نوشتار فارسی استفاده کرد.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
زبد به عنوان یک ماده مغذی در صنایع غذایی به کار میرود و طعم غذاها را بهبود میبخشد.
او با زبد تازهای که از شیر درست کرده بود، صبحانهای خوشمزه برای خانوادهاش آماده کرد.
زبد در بسیاری از کشورها به عنوان یک منبع مهم پروتئین شناخته شده است و مصرف آن در غذای روزمره رایج است.