جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: زج . [ زَ ] (ص ، اِ) مخفف زاج (زن نوزا). زاجه . زجه . (از رشیدی ) (از فرهنگ نظام ). در سامی آمده که «زج زنی است که بار نهاده و تا وقتی که پاک شود او را نفساء گویند». و این مضمون بمعنی زاج و زاجه متناسب می باشد. و آن پارسی است . (از انجمن آرا) (از آنندراج ). رجوع به زجه ، زچه ، زاچه ، زاهو و زاچ شود. zaj خاص، معين، محدد، دقيق، خصوصي، استثنائي، مختص، مفصل، مستقل، شاذة، شخصي، خاصة zaj zaj zaj zaj zaj
کلمه "زج" به خودی خود یک واژهی بیمعنا به نظر میرسد و ممکن است که از نظر نگارشی یا قواعد فارسی دچار ابهام باشد. اما اگر منظور شما کلمهای مشابه مانند "زَجّ" باشد، که در زبان فارسی معنای خاصی ندارد، شاید بخواهید به بررسی قواعد نگارشی و تلفظ واژهها بپردازید.
تلفظ: در فارسی، کلمات معمولاً بدون حروف بیصدا و با رعایت وزن درست تلفظ میشوند. برای این واژه بایستی اطمینان حاصل کنید که خواندن آن به درستی انجام میشود.
جایگاهی در جمله: کلمهها باید بر اساس نوع و کارکردشان در جمله به درستی قرار گیرند. اگر شما به دنبال معنای خاص یا واژهای در زبان فارسی هستید، میتوانید جملهای تشکیل دهید که نشاندهندهی کاربرد آن باشد.
زمینه معنایی: اگر کلمهای که عرضه میکنید نمیتواند معنا دهد، میتوانید از مترادفها یا واژههای مرتبط استفاده کنید.
اگر سوال خاصی درباره کلمه "زج" یا اصطلاحات نزدیک به آن دارید، لطفاً بیشتر توضیح دهید تا بتوانم به طور دقیقتری کمک کنم.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
زج زندگیام به خاطر مشکلات مالی بیشتر شده است.
زج دلتنگی، همچون دمی طولانی، از وجودم بیرون نمیرود.
کسانی که درد را تجربه کردهاند، بهتر میتوانند زج عشق را درک کنند.
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر