جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

'āl
dynasty  |

آل

معنی: آل . (پسوند) َال . چنانکه آله (َاله ) در آخر بعض کلمات ، گاه ادات نسبت باشدو گاه افاده ٔ معنی تشبیه کند، مانند انگشتال به معنی چون انگشت ، یعنی لوت . عور. بی سازوبرگ :
ز خانمان وقرابت بغربت افتادم
بماندم اینجا بی سازوبرگ و انگشتال .
ابوالعباس .
و امروزنیز در تداول عوام تشبیهی مبتذل هست و گویند مثل انگشت لیشته (لیسیده ) به همین معنی . و اینکه در فرهنگ منسوب به اسدی به کلمه ٔ انگشتال معنی بیمارناک داده اند، ظاهراً درست نیست . و تیغال در شکر تیغال مرکب از تیغ به معنی خار و آل ادات نسبت . و چنگال از چنگ و آل . و خشکال از خشک و آل ،برگها و شاخهای خرد خشک از درختی زنده و سبز. و خنگال از خنگ ، به معنی سپید و روشن و آل . و درغال ، از درغ بمعنی سد و بند، و آل که جمعاً به معنی سد و بند بسته و استوارکرده است :
ای شاه نبی سیرت ایمان بتو محکم
ای میرعلی حکمت عالم بتو درغال .
رودکی .
و دنبال از دنب و آل . و کاخال از کاخ و آل ، بمعنی اثاث کاخ از فُروش و اوانی و کرسیها و جز آن . و کشال از کش ، پیوندگاه سر ران بیک سوی زیرین شکم از پیش روی و آل ِ ادات نسبت به معنی نواحی و حوالی کش . و کنغال و کنگال و کنغالگی و کنگالگی ، از کنگ و آل . و کوپال از کوب و کوپ به معنی ضرب و زخم وآل ِ نسبت . و کوتوال از کوت قلعه و آل ادات نسبت . و کونال در اصطلاح بنایان ، بن یا سر دیوار یعنی آن جزء از دیوار که بزمین یا سقف پیوندد. و گریال از گری به معنی مطلق پیمانه و آل ادات نسبت ، به معنی ساعت آبی :
دانی چراست ناله ٔ گریال هر دمی
یعنی که این سرای مقام درنگ نیست .
؟
و گوال از گو به معنی بزرگ یا سرگین و آل ، ادات نسبت . و گوگال از گوه به معنی عَذِره و آل نسبت . اصل کلمه ٔ جعل عربی . و مرکب بودن کلمات ذیل نیز با آل بعید نمی نماید: پشکال از پشک به معنی شب نم و آل برسات ، یعنی موسم بارانهای ممتد هند. و پشه غال از پشه یا پشک و آل . و پوچال و پوشال و پوکال ازپوچ و پوش و پوک ، به معنی تهی و بی مغز، و آل . و پیخال از پیخ و آل . و تروال و جنجال و جوال و چال و غنجال و کلال (شاید از کله و آل ) و همال (احتمالاً از هم و آل ، مانند هماور از هم و آورد، و همانند از هم و مانند). و البته آنچه در معنی آل و کلمات مختومه ٔ بدان گفته شد از حدّ حدسی ساده تجاوز نمیکند لیکن از مجموع شواهد مذکوره و نظایر آن و نیز آمدن آل به همین معانی در بعض زبانهای دیگر آریائی در صحت قسمتی از این دعاوی ظنی قریب بیقین حاصل می آید . و آل در کلمات کاخال و آل عطاری و آل و اوضاع ظاهراً به معنی ادوات و آلات باشد.
... ادامه
913 | 0
مترادف: 1- اولاد، تبار، خاندان، دودمان، سلاله، سلسله، طايفه، عترت، قبيله، نسل 2- احمر، سرخ، قرمز 3- پري، جن، زائوترسان 4- سراب
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (صفت) ‹آلا› [قدیمی]
مختصات: (ص .)
الگوی تکیه: S
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: 'Al
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 31
شمارگان هجا: 1
دیگر زبان ها
انگلیسی
dynasty | al
ترکی
al
فرانسوی
al
آلمانی
al
اسپانیایی
alabama
ایتالیایی
al
عربی
سلالة حاكمة
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "آل" در زبان فارسی دارای معانی و مصارف متعدد است و قواعد نگارشی خاصی دارد. در اینجا به برخی از نکات مرتبط با این کلمه اشاره می‌شود:

  1. معنی: "آل" معمولاً به معنای "قوم" یا "خاندان" به کار می‌رود، مثل "آل‌علی" یا "آل‌امام".

  2. نقش دستوری: "آل" به عنوان یک اسم می‌تواند به عنوان فاعل، مفعول یا complemento در جملات استفاده شود.

  3. نویسه‌گردانی: در متون نوشتاری، "آل" معمولاً به همین شکل نوشته می‌شود و نیازی به استفاده از حرف اضافه یا تغییرات دیگر ندارد.

  4. نگارش صحیح: در نگارش متون فارسی، باید به قواعد هم‌خوانی واژه‌ها توجه کرد. به عنوان مثال، اگر "آل" در کنار واژه‌های دیگر قرار گیرد، باید دقت شود که هم‌خوانی و هارمونی در جمله حفظ شود.

  5. ترکیب با واژه‌های دیگر: در زبان فارسی، "آل" می‌تواند با دیگر واژه‌ها ترکیب شود و اصطلاحات خاصی بسازد، مانند "آل‌برادران" یا "آل‌خاندانی".

  6. نکات خاص: در انتساب واژه "آل" به شخصیت‌های تاریخی یا فرهنگی باید توجه داشت که استفاده از این کلمه به احترام و به شکلی درست انجام شود.

از آنجا که زبان فارسی دارای تنوع و غنای زیادی است، توجه به بافت و سیاق استفاده از واژه "آل" مهم است تا معنی و مفهوم صحیح منتقل شود.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در اینجا چند جمله با کلمه "آل" آورده شده است:

  1. آل عمر میوه‌ای خوشمزه و مفید است که در بسیاری از باغ‌ها یافت می‌شود.
  2. در ادبیات فارسی، بسیاری از شعرای بزرگ درباره‌ی آل و نمادهای آن اشعار زیبایی سروده‌اند.
  3. در طب سنتی، از آل به عنوان دارویی طبیعی برای درمان برخی بیماری‌ها استفاده می‌شود.
  4. باغبان با دقت به آل ی که درختانش را آسیب رسانده بود، رسیدگی کرد.
  5. آل های پربار در این منطقه تولید میوه‌های باکیفیت را تضمین می‌کنند.

اگر نیاز به جملات بیشتری دارید یا جملات خاص‌تری مد نظر دارید، بفرمایید!


واژگان مرتبط: خانواده، خاندان پادشاهان، ال

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری