سک
licenseمعنی کلمه سک
معنی واژه سک
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- تكان، جنبش 2- سيخك، سيخ 3- سيخونك | ||
انگلیسی | goad, residence | ||
عربی | مهماز، منخس، شوكة، همز، حث، نخس بشوكة، goad | ||
مرتبط | سیخک، سیخ، خار، مهمیز، انگیزه | ||
واژه | سک | ||
معادل ابجد | 80 | ||
تعداد حروف | 2 | ||
تلفظ | sok[k] | ||
ترکیب | (اسم) [عربی: سکّ] (طب قدیم) | ||
مختصات | (س ) (اِ.) | ||
منبع | لغتنامه دهخدا | ||
نمایش تصویر | معنی سک | ||
پخش صوت |
سک . [ س َک ک ] (ع مص ) زمین کندن بآهن . || تنگ شدن سوراخ گوش . || استوار کردن چیزی را. (آنندراج ) (منتهی الارب ). || از بن برکندن گوش . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (تاج المصادر بیهقی ). || میخ دوز کردن در بآهن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بسر در برزدن . (تاج المصادر بیهقی ). || رفتن شکم . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || انداختن شترمرغ آنچه در شکم وی باشد. (اقرب الموارد) (آنندراج ) (منتهی الارب ).
1- تكان، جنبش
2- سيخك، سيخ
3- سيخونك
goad, residence
مهماز، منخس، شوكة، همز، حث، نخس بشوكة، goad
سیخک، سیخ، خار، مهمیز، انگیزه