سک زدن
licenseمعنی کلمه سک زدن
معنی واژه سک زدن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | goad, drive with a goad, jab, prickle, prod, stay | ||
عربی | مهماز، منخس، شوكة، همز، حث، نخس بشوكة، goad | ||
مرتبط | تحریک کردن، ازردن، سک زدن، ضربت زدن، خنجر زدن، سیخ زدن، سوراخ کردن، ضربت ناگهانی زدن، تیر کشیدن، سوزش کردن، بر انگیختن، سیخونک زدن | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) «سک زدن» یک اصطلاح غیررسمی و عامیانه است که به معنای «رها کردن» یا «خالی کردن» به کار میرود و به طور خاص به مواردی اشاره دارد که فردی به طور ناگهانی و بیملاحظه از چیزی یا کسی جدا میشود و یا اینکه به نوعی از وضعیتی خارج میشود. در استفاده از این کلمه، رعایت نکات زیر میتواند مفید باشد:
با رعایت این نکات میتوان از این کلمه به طور مؤثر و معنیدار استفاده کرد. | ||
واژه | سک زدن | ||
معادل ابجد | 141 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
منبع | لغتنامه دهخدا | ||
نمایش تصویر | معنی سک زدن | ||
پخش صوت |
سک زدن . [س ُ زَ دَ ] (مص مرکب ) فروبردن چوبی که بر سر آن آهنی نوک تیز است بر تن خر و مانند آن برای تیزکردن رفتار فرو برند. (یادداشت مؤلف ). || به مجاز پیاپی یادآوری در طلب چیزی کردن . (یادداشت مؤلف ). «سک زدن» یک اصطلاح غیررسمی و عامیانه است که به معنای «رها کردن» یا «خالی کردن» به کار میرود و به طور خاص به مواردی اشاره دارد که فردی به طور ناگهانی و بیملاحظه از چیزی یا کسی جدا میشود و یا اینکه به نوعی از وضعیتی خارج میشود. در استفاده از این کلمه، رعایت نکات زیر میتواند مفید باشد: نحوه نوشتن: «سک زدن» باید به صورت جدا نوشته شود. این اصطلاح معمولاً به صورت عامیانه و غیررسمی به کار میرود و در متون رسمی توصیه نمیشود. زیبایی نگارش: در متون ادبی و رسمی باید از عبارات مؤدبانه و مناسب استفاده کنید. اگر قصد دارید از این اصطلاح در متنی غیررسمی استفاده کنید، به لحن و مخاطب توجه داشته باشید. اجتناب از سوءتفاهم: با توجه به معنای خاص این عبارت در برخی موارد، باید مراقب باشید که در استفاده از آن باعث سوءتفاهم نشوید و زمینهی گفتوگو را به درستی انتخاب کنید. با رعایت این نکات میتوان از این کلمه به طور مؤثر و معنیدار استفاده کرد.
goad, drive with a goad, jab, prickle, prod, stay
مهماز، منخس، شوكة، همز، حث، نخس بشوكة، goad
تحریک کردن، ازردن، سک زدن، ضربت زدن، خنجر زدن، سیخ زدن، سوراخ کردن، ضربت ناگهانی زدن، تیر کشیدن، سوزش کردن، بر انگیختن، سیخونک زدن