سک
licenseمعنی کلمه سک
معنی واژه سک
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- تكان، جنبش 2- سيخك، سيخ 3- سيخونك | ||
انگلیسی | goad, residence | ||
عربی | مهماز، منخس، شوكة، همز، حث، نخس بشوكة، goad | ||
مرتبط | سیخک، سیخ، خار، مهمیز، انگیزه | ||
واژه | سک | ||
معادل ابجد | 80 | ||
تعداد حروف | 2 | ||
تلفظ | sok[k] | ||
ترکیب | (اسم) [عربی: سکّ] (طب قدیم) | ||
مختصات | (س ) (اِ.) | ||
منبع | لغتنامه دهخدا | ||
نمایش تصویر | معنی سک | ||
پخش صوت |
سک . [ س ِ ] (اِ) سرکه . (رشیدی ) (غیاث ) (الفاظ الادویه ). سرکه ، سکبا مرکب از اوست که آش سرکه باشد. (برهان ) :
چو با انگبین سک بوحدت نشست
بره کثرت خیل صفرا ببست .
ابوالعباس .
چرا بگذاشتی جام می و شیر
نهادی پیش خود جام سک و سیر.
(ویس و رامین ).
ز راه آگه نبودم همچو گمراه
چو کرم سک ز طعم شهد ناگاه .
(ویس و رامین ).
بهر سو سک ترش آرند و تیز
بریزند تازود گیرد گریز.
اسدی .
1- تكان، جنبش
2- سيخك، سيخ
3- سيخونك
goad, residence
مهماز، منخس، شوكة، همز، حث، نخس بشوكة، goad
سیخک، سیخ، خار، مهمیز، انگیزه