جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: کم . [ ک َم م / ک َ ] (ع اِ) کمیت . (ناظم الاطباء). چندی . مقابل کیف . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). چندی . مقدار. (فرهنگ فارسی معین ). - کم و کیف ؛ چگونگی . (ناظم الاطباء). چند و چون ؛ از کم و کیف امری آگاه شدن . (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || در اصطلاح منطق ، یکی از مقولات عشر ارسطو. عرضی که اقتضای انقسام کند به ذات خویش و آن یا منفصل است چون عدد و یا متصل . متصل خود یا قارالذات مجتمع الاجزاء است و آن مقدار منقسم به خط و سطح و ثخن است که آن را جسم تعلیمی نیز گویند، و یا غیرقارالذات است و آن زمان باشد. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). یکی از مقولات عرضی است و آن عرضی است قابل انقسام بالذات و بر دو قسم است : یکی متصل و دیگری منفصل . کم متصل عبارت از امتدادی است که میان اجزای مفروضه ٔ آن تماس و برخورد بوده و در حدود مشترک باشندو کم منفصل برعکس آن است و هر یک بر دو قسم اند. یا حقیقی و یا غیرحقیقی . و کم متصل یا ثابتة الذات و قارالاجزاء است یا نه اول عبارت از خط و سطح و جسم است و به قول اخوان الصفا به اضافه ٔ مکان است و دوم عبارت از زمان است . وکم منفصل بر دو نوع است که عدد و حرکت باشد. بعضی اقوال و اصوات را از نوع کم منفصل می دانند. صدرالدین گوید: اینان اشتباه کرده اند و مبنای آنها بر این است که کم اعم از متصل یا منفصل یا قارالذات خط و سطح وجسم و منفصل غیر قارالذات است یا غیرقارالذات . متصل غیر قارالذات زمان و متصل قارالذات اصوات و اقوال است و قارالذات اعداداند. (فرهنگ علوم عقلی سید جعفر سجادی ص 494) : هیولای اول بیان کن که چیست سوءالم ز کم و ز کیف و چراست . ناصرخسرو. گفتا به چشم سر بتوان دید کیف و کم گفتا به چشم سر نتوان دید فضل و فر. ناصرخسرو. - کم متصل ؛ در اصطلاح منطق مقدار متصل . (ناظم الاطباء). و رجوع به معنی قبل (اصطلاح منطق ) شود. - کم منفصل ؛ در اصطلاح منطق مقدار منفصل . (ناظم الاطباء). و رجوع به معنی قبل (اصطلاح منطق ) شود. 1-اقل، اندك، اندك اندك، انگشت شمار، خفيف، شمه، قلت، قليل، مزجات، معدود، ناچيز، ناقص
2- چندي، مقدار 1- زياد، قليل، كثير
2- كيف low, little, small, light, rare, skimp, scarce, slight, infrequent, scanty, scant, marginal, remote, sparing, junior, exiguous, scrimpy, slender, few, moo, micro- منخفض، أدنى، ضعيف، خافت، خسيس، منحط، قصير، حقير، محبط، فظ، سافل، وضيع، لئيم، بخس، منخفض جوي، خوار، نزل، قليل düşük faible niedrig bajo basso پایین، اندک، اهسته، محقر، پست ومبتذل، کوچک، ناچیز، کوتاه، ریز، خرد، جزئی، خفیف، روشن، سبک، سبک وزن، نادر، کمیاب، نایاب، خام، رقیق، غیر کافی، نحیف، قلیل، تنگ، لاغر، اندک قلیل، ناکافی، معدود، حاشیهای، مرزی، وابسته به حاشیه، دور، دور دست، بعید، جزئي، صرفه جو، مضایقه کننده، تازهتر، صغیر، اصغر، زودتر، بلند و باریک، باریک، ضعیف، سست، مقدار ناچیز، صدای گاو، میکرو
کلمه "کم" در زبان فارسی معانی و کاربردهای مختلفی دارد و بسته به موقعیت، میتواند به عنوان صفت، قید و یا حتی حرف اضافه استفاده شود. در اینجا به برخی از قواعد و نکات نگارشی مربوط به "کم" اشاره میکنم:
استفاده به عنوان صفت:
"کم" به عنوان صفت به معنای مقدار ناچیز یا کمگی استفاده میشود. مثلاً: "او کم باهوش است".
استفاده به عنوان قید:
"کم" به عنوان قید میتواند نشاندهنده کمیت یا شدت یک عمل باشد. مثلاً: "او کم صحبت میکند".
ترکیبات و عبارات:
"کم" میتواند در ترکیبات مختلف نیز استفاده شود، مانند "کمکم" (به تدریج) یا "کممقدار" (مقدار کم).
وجه منفی:
"کم" گاهی اوقات در جملات منفی استفاده میشود، مثل: "او هیچ کمکی نکرد".
قواعد نگارشی:
در نوشتار، در صورت استفاده از "کم" در کنار دیگر واژهها، فاصلهگذاری باید رعایت شود. مثلاً: "مدت کمی" به جای "مدتکم".
جایگاه در جمله:
معمولاً "کم" قبل از اسم یا فعلی که توصیف میکند، قرار میگیرد. مثلاً: "کتاب کم" یا "سرعت کم".
مقایسه و درجه:
در صورت مقایسه، معمولاً از "کمتر" و "کمترین" استفاده میشود. مثلاً: "او کمتر از دیگران تلاش کرد".
با رعایت این نکات، میتوانید به شکل صحیح و مؤثری از کلمه "کم" در نوشتار و گفتار خود استفاده کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
در فصل تابستان، روزها کم نورتر میشوند و شبها طولانیتر میگردند.
او همیشه سعی میکند احساساتش را کمتر نشان بدهد تا دیگران را نگران نکند.
با وجود باران، سفر ما به مکانهای زیبا کمتر از همیشه لذتبخش نبود.