جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: کیف . (اِ) دست افزاری که در آن آلات و ادوات لازم برای کاری گذارند. (ناظم الاطباء). آلتی چرمین که در آن کاغذ، نوشت افزار و اشیاء دیگر گذارند. بعضی حدس زده اند اصل کیف ، کِنْف عربی باشد. (فرهنگ فارسی معین ). انواع دارد: کیف پول ، کیف دستی ، کیف بغلی ، کیف کاغذ وغیره . (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : فارغی ای جیب اطلس کز برت کیف عبیر ناگه انگیزد غباری چون ز میدان گرد کرد. نظام قاری (دیوان البسه ص 117). شده ام به جیب اطلس شب عنبرینه گمره مگر آنکه کیف گلگون به رهم چراغ دارد. نظام قاری (دیوان البسه ص 66). و قندیلهای بزرگ و کوچک از کلاه مصنف و کیف جیب به ریسمان زر رشته که آن را گلابتون نیز خوانند از آن معلق و حاضر قندیل باشند. (از نظام قاری صص 155- 156). به قواعد مقرره باید دو نوبت از هر محل کیف عرایض بسته برسد. حکام ولایات در فرستادن کیفها تقاعد دارند. (از دستخط ناصرالدین به عضدالملک ، از فرهنگ فارسی معین ). - امثال : قربان بند کیفتم ، تا پول داری رفیقتم . نظیر: این دغل دوستان که می بینی مگسانند گرد شیرینی . سعدی (از امثال و حکم ). || کیسه ٔ زنان که در آن آیینه و دیگر ادوات تزیین می نهادند. مَثْبَنة. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || کیسه ٔ مدور که زنان در آن سوزن و انگشتانه و موم و صابون قمی (برای نشان کردن مواضعبرش گاه بریدن جامه ) می داشتند. تلی . (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || جزوکش . (ناظم الاطباء). 1- تلذذ، خوشي، سرمستي، شنگولي، عيش، لذت، مستي، نشئه
2- داروي نشئه زا، مخدر
3- چوني، كيفيت خماري، كم bag, briefcase, valise, titillation, revel, intoxication, jollity, kef, pleasure حقيبة، كيس، شنطة، حافظة نقود، شىء كالكيس، جيب فى جسم الحيوان، ضرع البقرة، ثوب فضفاض، بنطلون، انتفخ، تدلى، وضع فى كيس، صاد، قتل çanta sac tasche bolsa borsa کیسه، ساک، خورجین، چنته، جوال، سامسونت، کیف اسناد، جامه دان، چمدان، کیسه چرمی، غلغلک، غلغلک اوری، هیجان، مستی، خوشی، عیاشی، عیش، زیور، خوش وقتی، حشیش، بنگ، انبساط، شهوترانی
حقيبة|كيس , شنطة , حافظة نقود , شىء كالكيس , جيب فى جسم الحيوان , ضرع البقرة , ثوب فضفاض , بنطلون , انتفخ , تدلى , وضع فى كيس , صاد , قتل
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
برای نوشتن و استفاده از کلمه "کیف" در زبان فارسی، نکات زیر را در نظر داشته باشید:
۱. نقش کلمه: "کیف" به عنوان اسم، میتواند به معنای محفظهای برای حمل وسایل مختلف استفاده شود. این کلمه معمولاً در جمله به عنوان مفعول یا فاعل به کار میرود.
۲. جمعسازی: جمع "کیف" به صورت "کیفها" (با افزودن "-ها") است.
۳. صفت: میتوان از صفات مختلف برای توصیف کیف استفاده کرد، مانند "کیف بزرگ"، "کیف چرمی" و "کیف رنگی".
۴. حروف اضافه: هنگام استفاده از کیف در جملات، میتوان از حروف اضافه مانند "در کیف" یا "با کیف" استفاده کرد.
۵. نقل قول و نگارش: در نگارش رسمی یا غیررسمی، توجه به املای صحیح و استفاده از نشانههای نگارشی مانند ویرگول و نقطهگذاری مناسب ضروری است.
۶. فعلهای مرتبط: افعالی مانند "برداشتن کیف"، "گذاشتن در کیف" یا "خالی کردن کیف" معمولاً در جملات استفاده میشوند.
با رعایت این نکات میتوانید به درستی و به صورت مؤثر از کلمه "کیف" در متنهای خود استفاده کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
من کیف جدیدی خریدم که بسیار زیبا و جادار است.
در کیفم چند کتاب و لوازم التحریر دارم که برای مدرسه نیاز دارم.
کیف مادرم همیشه پر از وسایل ضروری است که به کمکمان میآید.