جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: گرم . [ گ ِ رَ ] (فرانسوی ، اِ) گرام . واحد اوزان مستعمله در بیشترممالک متمدنه و عبارت است از وزن یک سانتیمتر مکعب آب مقطر با چهار درجه حرارت در تحت فشار طبیعی 57 سانتی متر آتمسفر و تقریباً معادل است با پنج نخود و خمس نخود و کمی افزون از ماشه میباشد. (ناظم الاطباء). واحد وزن دستگاه متری فرانسه که بسیاری از ممالک آن را پذیرفته اند. 1 - اضعاف گرام عبارت است از: دکاگرام . هکتوگرام . کیلوگرام . میرایاگرام . 2 - اجزاء گرام :دسی گرام . سانتی گرام . میلی گرام . رجوع به گرام شود. 1- حار، داغ، سوزنده، سوزان
2- پررونق
3- بامحبت، خونگرم، صميمي بارد، سرد warm, hot, thermal, muggy, ardent, peppery, ebullient, perfervid, warmish دافئ، ودي، رقيق، حميم، متحمس، حماسي، متقد قوي، شهواني، مصحوب بخطر، مثير للعاطفة، دفأ، أسعد، أعاد التسخين، تحمس، أصبح جاهزا للعمل، دافيء sıcak chaud heiß caliente caldo صمیمی، با حرارت، غیور، تند، پر حرارت، حاد، تیز، حرارتی، گرمایی، دمایی، وابسته بگرما، خفه، گرفته، تند و تیز، فلفلی، فلفل دار، با روح، جوشان، احساساتی، پر هیجان، بسیار باحرارت، بسیار غیور، تابان، مشتاق، حریص، گر
کلمه "گرم" در زبان فارسی به عنوان صفت و قید به کار میرود و به معانی مختلفی اشاره دارد. در زیر برخی از نکات نگارشی و قواعد مربوط به این کلمه آورده شده است:
به عنوان صفت:
"گرم" به عنوان صفت برای توصیف اسمها به کار میرود. مثلاً: "چای گرم"، "باد گرم"، "فصل گرم".
به عنوان قید:
"گرم" میتواند به عنوان قید در جملات به کار برود. مثلاً: "او با صدای گرم صحبت کرد".
استفاده در نقل قول:
در نقل قولها و کاربردهای ادبی، میتوان از "گرم" برای توصیف احساسات و حالات استفاده کرد. مثلاً: "صدایش گرم و دلنشین بود".
تعابیر و اصطلاحات:
"گرم" در ترکیبات مختلف نیز دیده میشود، مثلاً: "محبت گرم"، "دوست گرم"، که به شدت احساسات مثبت اشاره دارد.
قواعد املایی:
در نگارش "گرم"، باید به حروف آن دقت شود. این کلمه به صورت "گرم" نوشته میشود و از نظر املایی صحیح است.
ترکیب با افعال:
"گرم" میتواند با افعال مختلف ترکیب شود: "خوردن چای گرم"، "احساس گرم بودن".
قید حالت:
به عنوان قید حالتی در جملات میتواند استعمال شود: "آب گرم بود" که در آن "گرم" حالت آب را توصیف میکند.
با رعایت این نکات و قواعد، میتوان به کاربرد صحیح و مؤثر کلمه "گرم" در جملات فارسی پرداخت.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
در روزهای تابستان، هوا خیلی گرم و دلپذیر میشود.
من صبحانهای گرم و خوشمزه آماده کردم تا روزم را با انرژی شروع کنم.
بعد از یک روز طولانی در دفتر کار، یک دوش گرم احساس خوبی به من میدهد.
لغتنامه دهخدا
واژگان مرتبط: صمیمی، با حرارت، غیور، تند، پر حرارت، حاد، تیز، حرارتی، گرمایی، دمایی، وابسته بگرما، خفه، گرفته، تند و تیز، فلفلی، فلفل دار، با روح، جوشان، احساساتی، پر هیجان، بسیار باحرارت، بسیار غیور، تابان، مشتاق، حریص، گر