جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

cry  |

گریه کردن

معنی: گریه کردن . [ گ ِرْ ی َ / ی ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) اشک ریختن . (آنندراج ). گریستن . بکاء :
گیتی برو چو خون سیاوش گریه کرد
خون سیاوشان ز دو چشمش روان برفت .
سعدی .
گریه گو بر هلاک من مکنید
که نه این نوبت نخستین است .
سعدی (بدایع).
طفل از پی مرغ رفته چون گریه کند
بر عمر گذشته همچنان میگریم .
سعدی (رباعیات ).
مکن گریه بر گور مقتول دوست
قل الحمد ﷲ که مقتول اوست .
سعدی (بوستان ).
میکند گریه و همدرد ندارد صائب
جای رحم است در این بزم به تنهائی شمع.
صائب (از آنندراج ).
و رجوع به گریه شود.
... ادامه
874 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 509
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
cry | weep , mourn , bemoan , sob , give , to cry
عربی
صرخة | بكاء , هتاف , نحيب , نباح , شعار سياسي , صرخ , صاح , بكى , عج , نادى , أثار ضجة , تباكى , عوى , نبح , نعب , التمس , أذاع , أعلن عن

واژگان مرتبط: فریاد زدن، بانگ زدن، داد زدن، صدا کردن، خروش برآوردن، گریستن، اشک ریختن، عزاداری کردن، سوگواری کردن، ماتم گرفتن، افسوس خوردن، دادن، بخشیدن، ارائه دادن، رساندن

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری