گزاف
licenseمعنی کلمه گزاف
معنی واژه گزاف
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- گزافه، لاف، مبالغه 2- اغراق آميز، بسيار، زياد، مبالغه آميز، هنگفت | ||
انگلیسی | exorbitant, high, bombastic, costly, extortionate, steep, immense, extravagant, stupendous, tall, unconscionable, high-flown, vainglory, excellent | ||
عربی | باهظ، مفرط، فادح، باهظة | ||
مرتبط | مفرط، فاحش، زیاد، عالی، بلند، مرتفع، بلند پایه، مطنطن، غلنبه، قلنبه، غلیظ، گران، فاخر، اخاذ، زیاده ستان، تند، سراشیب، سرازیر، عظیم، وسیع، بی اندازه، بیکران، پهناور، غریب، غیر معقول، گزافگر، شگفت انگیز، بهت اور، حیرت اور، قد بلند، بلند قد، بلند بالا، اغراق امیز، خلاف وجدان، بی وجدان، پرطمطراق، غرور، لاف، فیس، خود ستایی | ||
واژه | گزاف | ||
معادل ابجد | 108 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | ge(o,a)zāf | ||
ترکیب | (صفت) ‹گزافه› | ||
مختصات | (گُ یا گِ) | ||
منبع | لغتنامه دهخدا | ||
نمایش تصویر | معنی گزاف | ||
پخش صوت |
گزاف . [ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ماهیدشت بالا بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان ، واقع در 23000گزی جنوب کرمانشاه و 2000گزی نوجوب . هوای آن سرد و دارای 470 تن سکنه است . آب آنجا از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات دیم و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری . در زمستان عده ای از گله داران به گرمسیر میروند. در سه محل نزدیک بهم موسوم به علیا و وسطی و سفلی میباشند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).
1- گزافه، لاف، مبالغه
2- اغراق آميز، بسيار، زياد، مبالغه آميز، هنگفت
exorbitant, high, bombastic, costly, extortionate, steep, immense, extravagant, stupendous, tall, unconscionable, high-flown, vainglory, excellent
باهظ، مفرط، فادح، باهظة
مفرط، فاحش، زیاد، عالی، بلند، مرتفع، بلند پایه، مطنطن، غلنبه، قلنبه، غلیظ، گران، فاخر، اخاذ، زیاده ستان، تند، سراشیب، سرازیر، عظیم، وسیع، بی اندازه، بیکران، پهناور، غریب، غیر معقول، گزافگر، شگفت انگیز، بهت اور، حیرت اور، قد بلند، بلند قد، بلند بالا، اغراق امیز، خلاف وجدان، بی وجدان، پرطمطراق، غرور، لاف، فیس، خود ستایی