جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

gir
snag  |

گیر

معنی: گیر. (اِخ ) دهی است از دهستان کوهپایه بخش آبیک شهرستان قزوین . واقع در 47هزارگزی شمال باختر آبیک و 34هزارگزی راه عمومی . محلی کوهستانی و هوای آن سردسیر و سکنه ٔ آن 122 تن است . آب آن از چشمه سار تأمین میشود. محصول آن غلات دیمی ، پنبه ، بنشن و گردو و شغل اهالی زراعت است . عده ای در زمستان برای عملگی به تهران و گیلان میروند. صنایع دستی زنان مختصر کرباس بافی است . بقعه ٔ امام زاده ای به نام ابراهیم در آنجا است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
... ادامه
295 | 0
مترادف: 1- بست، بند، قيد 2- گرفتاري
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (بن مضارعِ گرفتن)
مختصات: (اِمص .)
الگوی تکیه: S
نقش دستوری: صفت
آواشناسی: gir
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 230
شمارگان هجا: 1
دیگر زبان ها
انگلیسی
snag | trap , hitch , entanglement , bug , fix , impediment , gripe , impasse , embroglio , holdback , holdfast , kink , obstacle , scrape , tanglement , stuck
ترکی
sıkışmak
فرانسوی
bloqué
آلمانی
gesteckt
اسپانیایی
atascado
ایتالیایی
incollato
عربی
عقبة | مشكلة , عقبة خفية , الجذل بقية الغصن المقطوع , نتوء , شق , تعلق
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "گیر" در زبان فارسی معانی و کاربردهای مختلفی دارد و بستگی به سیاق جملات می‌تواند به شکل‌های گوناگون مورد استفاده قرار گیرد. در زیر به برخی از قواعد نگارشی و نحوه استفاده از این کلمه اشاره می‌شود:

  1. معنی و کاربرد:

    • "گیر" به معنی گرفتار شدن، به دام افتادن، یا توقف در جایی است. به عنوان مثال:
      • "در ترافیک گیر کردم."
    • می‌تواند به عنوان یک فعل، اسم و یا صفت استفاده شود.
  2. نحو و صرف:

    • به عنوان فعل: "گرفتار شدن"، "گرفتن"، "گذاشتن در وضعیت گیرا"
    • به عنوان اسم: "گیرنده"، "گیره" (در مورد اشیاء)
  3. استفاده در عبارات:

    • در ترکیب‌های مختلف می‌تواند معنی‌های متفاوتی بگیرد؛ مثلاً "گیر دادن" به معنی ایجاد مزاحمت یا مشکلات برای کسی است.
    • "گیر کردن" معمولاً به معنای به دام افتادن است.
  4. نگارش:

    • در نگارش، لازم است دقت کنید که کلمه "گیر" به درستی در سیاق جملات قرار گیرد و معانی مختلف آن به درستی انتخاب شود.
  5. نکات نگارشی:
    • اگر "گیر" به عنوان اسم خاص به کار برود (مثلاً نام یک مکان یا شخص) می‌توانید آن را با حرف بزرگ آغاز کنید.
    • در نوشتار رسمی، از استفاده‌ی نادرست یا غیررسمی "گیر" پرهیز کنید و در نظر داشته باشید که معانی آن با توجه به بافت جمله تغییر می‌کند.

به طور کلی، برای استفاده صحیح از کلمه "گیر" در نگارش فارسی، توجه به سیاق جملات و معانی مختلف آن بسیار مهم است.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. من در نوار ترافیک گیر کرده‌ام و نمی‌توانم به موقع به جلسه برسم.
  2. وقتی به دفتر کارم رسیدم، متوجه شدم که کلیدم را جا گذاشته‌ام و در آن جاگیر شده‌ام.
  3. او به خاطر بحث‌های بی‌پایان در گروه چت، در فکرهایش گیر کرده بود و نمی‌توانست تمرکز کند.

واژگان مرتبط: مانع، گره، دام، تله، دریچه، نیرنگ، اسباب، گرفتاری، پیچ وخمیدگی، محظور، اشکال، حشره، ساس، احمق، جوجو، حیص و بیص، تنگنا، افیون، رادع، گله، شکایت، چنگ، تسلط، درد سخت، کوچه بن بست، وضع بغرنج و دشوار، حالتی کهاز ان رهایی نباشد، پیچ، موضوع غامض، سوتفاهم، توقف، اشغال کننده، گیره، چفت، میخ، قلاب، پیچ خوردگی، تاب، غرابت، ویژهگی، سد، مشکل، انسداد، رداع، خراش، خراشیدگی، اثر خراش، اشفتگی، گوریدگی

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری