جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

mohdas

محدث

معنی: محدث . [ م ُ ح َدْ دَ ] (ع ص ) نعت مفعولی از تحدیث .آنکه حدس و گمان وی راستین باشد گوئی که آنچه که گمان برده است به وی الهام شده . (از اقرب الموارد). مرد راست گمان . (ناظم الاطباء). صاحب کشاف گوید: در حاشیه ٔ مشکوة است که محدث صادق الظن را نامند که گوئی از ملأ اعلا او را الهام میرسد که به حقیقت امر تحدیث کند و در ترجمه ٔ مشکوة گفته که محدث به معنی ملهم است گویا به وی تحدیث کرده میشود و خبر داده میشود. نزد محدثین کسی را گویند که به الهام ربانی چندان ملهم باشد که نسبت به هر چه رأی و اندیشه در خاطرش خطور کند مصیب واقع شود و گوئی این اصابت رأی و ذهن وقاد از عالم ملکوت بر صفحه ٔ دلش مرتسم گشته است . سیدشریف در مجمع البحار گفته کسی که در دل وی سخنی انداخته شده است پس خبر میدهد به آن به حدس و فراست و برخی گفته اند چون ظن کند به چیزی صواب بود گویا حدیث کرده شده است به وی . (از کشاف اصطلاحات الفنون ). آنکه هر چه بیندیشد چنان آید. (مهذب الاسماء). راست گمان و از آن است حدیث قد کان فی الامم محدثون فان یکن فی امتی فعمربن الخطاب . (منتهی الارب ). || صاحب فراست و بصیرت در نقل حدیث . || سخنگوی راست و دیندار. (ناظم الاطباء). || مردی محدث . مردی از متأخرین یعنی نه از قدما. (یادداشت مرحوم دهخدا). نوآمده : و یعطی منه [ حب الخروع ] من احدی عشرة حبة الی سبع عشرة حبة علی رأی القدماء و اما علی رأی المحدثین فاحدی عشرة فقط. (ابن البیطار). || در اصطلاح نحویین به معنای مسند است ، همچنانکه محدث عنه مسندالیه باشد. (از کشاف اصطلاحات الفنون ).
... ادامه
611 | 0
مترادف: اخباري، حديث دان، حديث شناس، راوي، روايتگر
متضاد: مطهر، طاهر
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (صفت) [عربی] [قدیمی]
مختصات: (مُ حَ دِّ) [ ع . ] (اِفا.)
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 552
شمارگان هجا:
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "محدث" در زبان فارسی به معنای شخصی است که حدیث (گفته‌ها و روایات پیامبر اسلام و اهل بیت) را نقل می‌کند. این کلمه از ریشه "حدث" به معنای "گفتن" یا "نقل کردن" گرفته شده است. در کاربردهای نگارشی و قواعد فارسی، چند نکته وجود دارد که می‌توان به آنها اشاره کرد:

  1. نگارش صحیح: کلمه "محدث" به صورت صحیح با حروف عربی "م"، "ح"، "د" و "ث" نوشته می‌شود.

  2. جنس و تعداد: این کلمه مذکر است و به جمع آن می‌توان "محدثین" یا "محدثون" را به کار برد.

  3. تأکید بر لقب: در متون دینی و تاریخی، معمولاً "محدث" به عنوان لقب علمی به کار می‌رود. بنابراین می‌توان از آن به عنوان یک عنوان محترمانه یاد کرد.

  4. مشتقات: واژه "محدث" می‌تواند مشتقات مختلفی داشته باشد. به عنوان مثال، "محدثی" به معنی مربوط به محدث یا مختص به اوست.

  5. استفاده در جمله: برای استفاده از این کلمه در جمله، می‌توان گفت: "فلانی یکی از محدثان معاصر است."

  6. رسم الخط: توجه به رسم‌الخط صحیح در نوشتار رسمی و غیررسمی از اهمیت بالایی برخوردار است.

این نکات می‌توانند در درک و به کارگیری صحیح کلمه "محدث" در جملات و متون فارسی کمک کنند.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. محدثان بزرگی در تاریخ اسلام تلاش کرده‌اند تا احادیث معتبر را جمع‌آوری و بررسی کنند.
  2. کتاب‌های محدثی که به شرح زندگی پیامبر اسلام پرداخته‌اند، منبعی ارزشمند برای پژوهشگران هستند.
  3. در جلسه علمی امروز، یک محدث مشهور به بررسی اصول صحت احادیث پرداخت و نکات جالبی را مطرح کرد.

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری