جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

mohdas

محدث

معنی: محدث . [ م ُ دَ ] (ع ص ) چیزی نو پدیدآورده . ایجاد شده . احداث شده . || آنچه در کتاب و سنت و اجماع معروف نباشد. ج ، محدثات . و در حدیث است ایاکم و محدثات . یا ایاکم و محدثات الامور. (از اقرب الموارد). || چیز منکر و مبتدع . (یادداشت مرحوم دهخدا) : بساط عدل و رأفت و انصاف و معدلت بگستردند و رسوم محدث و بدعتهای مذموم و قوانین جور باطل گردانیدند. (ترجمه ٔتاریخ یمینی ص 139). || ضد قدیم . (از اقرب الموارد). مقابل قدیم . حادث . کائن پس از آنکه نبود.(یادداشت مرحوم دهخدا). موجودی که وقتی نبود و سپس علتی او را هست کرد. مقابل ازلی و قدیم :
پس محدث است عالم جسمانی
زین خوبتر چه باید برهانی .
ناصرخسرو.
من نگویم تو قدیم و محدثی
کافریده ٔ تست محدث یا قدیم .
ناصرخسرو.
هرچ آن خلق شود چه بود محدث
هر عاجز این بداند و نادانی .
ناصرخسرو.
خداوندی که در وحدت قدیم است از همه اشیا
نه اندر وحدتش کثرت نه محدث را از او انها .
ناصرخسرو.
از محدث و ازقدیم کی دارم بیم
چون من رفتم جهان چه محدث چه قدیم .
(منسوب به خیام ).
گر عالم محدث است گو باش
ما باری عاشق قدیمیم .
خاقانی .
|| مایکون مسبوقاً بمادة و مدة و قیل ماکان لوجوده ابتداء. (تعریفات ). || آنکه حدثی از او صادر شده . (یادداشت مرحوم دهخدا). بی وضو گردیده . که وضوی او شکسته شده است . || یکی از اشکال خط عربی . (پیدایش خط و خطاطان ص 88).
... ادامه
788 | 0
مترادف: اخباري، حديث دان، حديث شناس، راوي، روايتگر
متضاد: مطهر، طاهر
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (صفت) [عربی] [قدیمی]
مختصات: (مُ حَ دِّ) [ ع . ] (اِفا.)
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 552
شمارگان هجا:
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "محدث" در زبان فارسی به معنای شخصی است که حدیث (گفته‌ها و روایات پیامبر اسلام و اهل بیت) را نقل می‌کند. این کلمه از ریشه "حدث" به معنای "گفتن" یا "نقل کردن" گرفته شده است. در کاربردهای نگارشی و قواعد فارسی، چند نکته وجود دارد که می‌توان به آنها اشاره کرد:

  1. نگارش صحیح: کلمه "محدث" به صورت صحیح با حروف عربی "م"، "ح"، "د" و "ث" نوشته می‌شود.

  2. جنس و تعداد: این کلمه مذکر است و به جمع آن می‌توان "محدثین" یا "محدثون" را به کار برد.

  3. تأکید بر لقب: در متون دینی و تاریخی، معمولاً "محدث" به عنوان لقب علمی به کار می‌رود. بنابراین می‌توان از آن به عنوان یک عنوان محترمانه یاد کرد.

  4. مشتقات: واژه "محدث" می‌تواند مشتقات مختلفی داشته باشد. به عنوان مثال، "محدثی" به معنی مربوط به محدث یا مختص به اوست.

  5. استفاده در جمله: برای استفاده از این کلمه در جمله، می‌توان گفت: "فلانی یکی از محدثان معاصر است."

  6. رسم الخط: توجه به رسم‌الخط صحیح در نوشتار رسمی و غیررسمی از اهمیت بالایی برخوردار است.

این نکات می‌توانند در درک و به کارگیری صحیح کلمه "محدث" در جملات و متون فارسی کمک کنند.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. محدثان بزرگی در تاریخ اسلام تلاش کرده‌اند تا احادیث معتبر را جمع‌آوری و بررسی کنند.
  2. کتاب‌های محدثی که به شرح زندگی پیامبر اسلام پرداخته‌اند، منبعی ارزشمند برای پژوهشگران هستند.
  3. در جلسه علمی امروز، یک محدث مشهور به بررسی اصول صحت احادیث پرداخت و نکات جالبی را مطرح کرد.

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری