جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

heritage  |

مرده ریگ

معنی: مرده ریگ . [ م ُ دَ / دِ ] (اِ مرکب ) میراث . آنچه از مرده باز ماند. باز مانده . وامانده . تراث . ارثیه . ترکه . متروکات . مرده ری :
گنج زری که چو خسبی زیر ریگ
با تو باشد آن نماند مرده ریگ .
مولوی .
از خراج ار جمع آری زر چو ریگ
آخر آن از تو بماند مرده ریگ .
مولوی .
گر بود داد خسان افزون ز ریگ
تو بمیری و آن بماند مرده ریگ .
مولوی .
فردا شنیده ای که بود داغ سیم و زر
خود وقت مرگ می نهد این مرده ریگ داغ .
سعدی .
|| ارث . || (ص مرکب ) چیزهای زبون و سقط و کم بها. (انجمن آرا). ناچیز. فرومایه . وامانده . (غیاث اللغات ). دشنام گونه ای با مفهومی نزدیک به بی صاحب . مانده . وامانده . زشت . منفور. مکروه . (یادداشت مرحوم دهخدا) :
ماند چون پای مرده اندر ریگ
آن سر مرده ریگش اندر دیگ .
سنائی .
گفتم کلید حجره به من ده تو برنشین
این مرده ریگ را تو به آهستگی بیار.
سنائی .
به خدمت آمدم دی بامدادان
نبودی در وثاق مرده ریگت .
کمال اسماعیل .
ای بسا که زین بلای مرده ریگ
گشته است اندرجهان او خرده ریگ .
مولوی .
کان تف خورشید شهوت برزند
و آن خفاش مرده ریگت پر زند.
مولوی .
تیر قهر خویش بر پرش زنم
پر وبال مرده ریگش بشکنم .
مولوی .
بخدا ترا در مدرسه اندازم تا آن علم مرده ریگ ایشان بیاموزی . (عبید زاکانی ). || سفله . پست :
برای باده دهد دین به باد چتوان کرد
که زندگانی این مرده ریگ با طرب است .
خاقانی .
ذکر موسی بهر روپوش است لیک
نور موسی نقد تست ای مرده ریگ .
مولوی .
|| شخص سست و فرومایه کار و بیکار و هیچکاره . که از او کاری بر نیاید. (برهان قاطع). رجوع به معنی قبلی شود.
... ادامه
1501 | 0
مترادف: ارث، تركه، ماترك، متروكات، ميراث
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب:
مختصات: ( ~.) (اِمر.)
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 479
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
heritage | inheritance , reliquiae , dead rig
عربی
تراث | ميراث , إرث , تركة
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "مرده‌ریگ" در زبان فارسی به معنی میراث و ارثی است که از کسی به جا می‌ماند. این واژه ترکیبی است که در موارد زیر به کار می‌رود:

  1. نوشتن یک‌دست: در نگارش این کلمه، باید از نوشتن جداگانه آن (مرده ریگ) پرهیز کرد و به صورت یک‌دست (مرده‌ریگ) نوشته شود.

  2. تلفظ صحیح: تلفظ این کلمه به صورت "mordeh-rig" یا "morde rig" نباید به صورت سلیقه‌ای تغییر کند و باید به تلفظ صحیح آن توجه داشت.

  3. استفاده در جملات: در جملات، این کلمه معمولاً به عنوان اسم استفاده می‌شود و باید با توجه به ساختار جملات و با رعایت قواعد نگارشی و دستور زبان فارسی به کار رود.

  4. علامت‌گذاری: اگر کلمه در وسط جمله استفاده شود، نیازی به علامت‌گذاری خاص ندارد؛ اما در مواردی که نتوان معنا را درست فهمید، می‌توان از علامت‌گذاری مانند ویرگول استفاده کرد تا مفهوم واضح‌تر شود.

  5. واژه‌سازی: اگر بخواهید از این کلمه در ترکیب‌های دیگر استفاده کنید، دقت کنید که معنا و مفهوم کلمه حفظ شود؛ برای مثال "مرده‌ریگ خانواده" یا "مرده‌ریگ قانونی".

با رعایت این نکات، می‌توانید از کلمه "مرده‌ریگ" به درستی استفاده کنید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. پس از مرگ او، خانواده‌اش برای تقسیم مرده ریگ او به مشورت پرداختند.
  2. در این روستا، مرده ریگ بزرگ‌تری به نسل‌های آینده منتقل شده که نشان‌دهنده ثروت و تاریخ خانواده است.
  3. وقتی که به خانه‌ی پدری‌ام رفتم، کتاب‌های قدیمی را دیدم که جزو مرده ریگ خانوادگی ما بودند.

واژگان مرتبط: ارثیه، ماترک، بخش، مال موروثی، میرای، وراثت، اری، میرای بری، بقایا

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری