جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

man
I  |

من

معنی: من . [ م ِ ] (ع حرف جر) از. (ترجمان القرآن ). ترجمه ٔ لفظ «از». (غیاث ) (آنندراج ). یکی از حروف جاره است به معنی «از» و در چندین وجه استعمال می گردد:
1 - ابتدای غایت ، و غالباً در همین وجه به کار رود،چنانکه گروهی برآنند که سایر معانی همگی از همین معنی منشعب شده است و آن هم برای زمان آید و هم برای مکان ، مانند «صمت من یوم الجمعة» و «سرت من البلد».
2 - در تبعیض ، مانند «منهم من کلم اﷲ». (قرآن 253/2).
3 - در بیان جنس وتفسیر و در این معنی بیشتر پس از ما و مهما واقع می گردد. کقوله تعالی : «مایفتح اﷲ للناس من رحمة فلا ممسک لها». (قرآن 2/35). و «مهما تأتنا به من آیة». (قرآن 132/7). در همین معنی بدون ما و مهما نیز آید، مانند «فاجتنبوا الرجس من الأوثان ». (قرآن 30/22).
4 - برای تعلیل آید، مانند «مما خطیئاتهم اغرقوا». (قرآن 25/71). و «ذلک من نباء جأنی ».
5 - بدل را آید، مانند «اء رضیتم بالحیاة الدنیا من الاَّخرة». (قرآن 38/9). و «لن تغنی عنهم أموالهم ولا أولادهم من اﷲ شیئاً» (قرآن 10/3)؛ ای بدل طاعةاﷲ او بدل رحمةاﷲ.
6 - مرادف عن آید، مانند «فویل للقاسیة قلوبهم من ذکراﷲ». (قرآن 22/39). و «یا ویلنا قدکنا فی غفلة من هذا». (97/21).
7 - مرادف «با» آید، مانند «ینظرون من طرف خفی ».(قرآن 45/42).
8 - مرادف فی آید، مانند «اًذا نودی للصل̍وة من یوم الجمعة». (قرآن 9/62).
9 - مرادف عند آید، مانند «لن تغنی عنهم أموالهم و لا أولادهم من اﷲ شیئاً». (قرآن 10/3).
10 - مرادف ربما آید و در این صورت به ما متصل گردد، مانند:
و انا لممّا نضرب الکبش ضربة
علی رأسه تلقی اللسان من الفم .
11 - مرادف علی آید، مانند «و نصرناه من القوم ». (قرآن 77/21).
12 - فصل را آید و در این صورت داخل می شود میان دو چیز متضاد، مانند «و اﷲ یعلم المفسد من المصلح ». (قرآن 220/2). و «حتی یمیز الخبیث من الطیب ».(179/3).
13 - غایت ، مانند «رأیته من ذلک الموضع»؛ فجعلته غایة لرؤیتک ای محلاً للابتداء والانتهاء.
14 - تنصیص بر عموم و در این صورت زائده باشد، مانند «ماجأنی من احد».
15 - توکید عموم و آن نیز زائده باشد، مانند «ماجأنی من احد، او من دیار».
16 - به معنی منذ آید، مانند «مارأیته من سنة»؛ ای منذ سنة.(از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از مغنی اللبیب ). گاه در اضافه به الف و لام ، نون را حذف می کنند مانند ملکذب ای من الکذب . (ناظم الاطباء). رجوع به مغنی اللبیب شود.
- من الباب الی المحراب ؛ از در تامحراب . از اول تا آخر. از آغاز تا پایان .
- من البدو الی الختم ؛ از ابتدا تا انتها. از آغاز تا پایان .
- مِن َ الثَری الی الثُرَیا ؛ از خاک تا ستاره ٔ ثریا. از کره ٔ خاک تا ستاره ٔ پروین . از زمین تا به آسمان .
- من باب ؛ از جهت . از باب . و به صورت اضافه آید، چون : من باب تأکید گفت ...
- من باب مثل ؛ مثلاً. بعنوان مثل .
- من بعد ؛ پس از این . از این پس :
من بعد مکن چنان کز این پیش
ورنه به خدا که من از این پس
بنشینم و صبر پیش گیرم
دنباله ٔ کار خویش گیرم .
سعدی .
یک چند به خیره عمر بگذشت
من بعد بر آن سرم که چندی
بنشینم و صبر پیش گیرم
دنباله ٔ کار خویش گیرم .
سعدی .
- من تحت القُرْط ؛ از بن گوش . بدون تردید و چون و چرا.
- من جمله ؛ از جمله .
- من جمیعالجهات ؛ از هر جهت .
- من جمیعالوجوه ؛ از همه ٔ جهات . من جمیعالجهات .
- من حیث المجموع ؛ بر روی هم . روی هم رفته . مجموعاً: من حیث المجموع کارم خوب نیست .
- من حیث لایَحْتَسِب ؛ از آنجا که گمان نرود.
- من عندی ؛ از پیش خود. من درآورده . سرخود.
- من قُرطِالاُذُن ؛ از بن گوش : تا آخر کار مطاوعت ، من قرطالاذن ، لازم گشت .(نفثةالمصدور چ یزدگردی ص 31).
- من کل الوجوه ؛ از هر جهت و جهات . از همه رویها. از هر روی . از هر وجه .
- من کل وجه ؛ از هر روی . از هر جهت : چندانکه پیش و پس نگریستم ، طریق خلاص من کل وجه باریک ... دیدم (نفثةالمصدور چ یزدگردی ص 86).
-من لَدُن ؛ از جانب . از نزد.
- منها ؛ از «من » + «ها» (ضمیر مؤنث ). و رجوع به همین کلمه شود.
... ادامه
1765 | 0
مترادف: 1- خود، خويشتن، خويش 2- ضمير 3- نفس 4- ضمير اول شخص مفرد 5- سه كيلو، واحد وزن
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (ضمیر) [پهلوی: man]
مختصات: ( ~.) (ضم .)
الگوی تکیه: S
نقش دستوری: ضمیر فاعلی
آواشناسی: man
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 90
شمارگان هجا: 1
دیگر زبان ها
انگلیسی
I | manna , i
ترکی
ben
فرانسوی
je
آلمانی
ich
اسپانیایی
i
ایتالیایی
io
عربی
أنا
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

قواعد فارسی و نگارشی برای کلمه "من" به شرح زیر است:

  1. شخصیّت و استعمال: "من" ضمیر شخصی اول شخص مفرد است و به خود گوینده اشاره دارد. این ضمیر به عنوان فاعل در جملات به کار می‌رود.

  2. نوشتار: در نوشتار فارسی، "من" به صورت پیوسته و با حروف جدا نوشته می‌شود. به عنوان مثال: "من کتاب را خواندم."

  3. فعل همخوان: وقتی از "من" استفاده می‌شود، افعالی که به دنبالش می‌آیند باید به صورت مفرد و در زمان مناسب صرف شوند. مثلاً: "من می‌روم" و نه "من می‌روند".

  4. فاصله‌گذاری: در متون رسمی و غیررسمی، بهتر است که "من" و کلماتی که بعد از آن می‌آیند از نظر نگارشی و فاصله‌گذاری درست نوشته شوند.

  5. استفاده در جملات: "من" می‌تواند در جملات مختلف برای بیان احساسات، افکار، یا اظهارات شخصی به کار رود. به عنوان مثال: "من خوشحالم که اینجا هستم."

  6. صوتی هجا: توجه داشته باشید که "من" یک هجا دارد و به آرامی تلفظ می‌شود.

  7. قواعد ادبی: در نگارش ادبی، می‌توان از "من" به شکل‌های مختلفی استفاده کرد. به عنوان مثال، در شعر یا نثر می‌توان به خود اشاره‌های فلسفی یا احساسی انجام داد.

با رعایت این قواعد، می‌توانید از "من" به درستی در نوشته‌ها و گفت‌وگوهای خود استفاده کنید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. من امروز تصمیم گرفتم به مطالعه بپردازم و وقت خود را به بهترین نحو استفاده کنم.
  2. من همیشه سعی می‌کنم به دوستانم در روزهای سخت کمک کنم و حامی آن‌ها باشم.
  3. من به سفر به مکان‌های جدید علاقه‌مندم و دوست دارم تجربیات جدیدی کسب کنم.

واژگان مرتبط: خودم، اول شخص مفرد، ترنجبین، گزانگبین، مائده اسمانی

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری