جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: من . [ م َ ] (ع اِ) هر کس . (ترجمان القرآن ). به معنی کسی و آن کس و کیست و به این معنی برای جمع و مفرد هر دو آمده . (غیاث ). اسمی است مبهم غیرمتمکن به معنی کسی و هر کسی مانند «من یقم اقم معه » و اگرچه لفظ آن مفرد است شامل جماعت می گردد، مانند قوله تعالی : «و من الشیاطین من یغوصون له ». (قرآن 82/21). و استعمال می شود در استفهام به معنی کی وکیست ، مانند: «من عندک » و قوله تعالی : «من بعثنا من مرقدنا». (قرآن 52/36). و در اخبار به معنی آنکه ، مانند «رأیت من عندک ». و در شرط و جزا به معنی هرکه ،مانند: «من یکرمنی اکرمه » و قوله تعالی : «من یعمل سؤاً یجز به ». (قرآن 123/4). و گاه نکره ٔ موصوفه می باشد، مانند «مررت بمن محسن »؛ ای بانسان محسن . و گاه نکره ٔ تامه آید، مانند «و نعم من هو فی سر و اعلان »؛ ای نعم من هو الثابت فی حالتی السر و العلانیة. و گاه در لغت اهل حجاز به آن حکایت کرده می شود اعلام و کنیه ها و نکره ها و به معنی کدام می باشد و در این صورت تثنیه و جمع بسته می شود، مثلاً اذا قال : رأیت زیداً، قلت : «من زیداً». و اذا قال : رأیت رجلا، قلت : «منا».و اذا قال : جاء رجل ، قلت : «منو». و اذا قال : مررت برجل قلت : «منی ». و اذا قال : جائنی رجلان ، قلت : «منان ». و اذا قال : رأیت رجلین و مررت برجلین . قلت : «منین ». و اذا قال : جائنی رجال ، قلت : «منون ». و اذا قال : رأیت رجالاً و مررت برجال ، قلت : «منین ». به سکون نون در رفع و نصب و جر. و ان قال : رأیت الرجل ، قلت : «من الرجل » بالرفع. و ان قال مررت بالامیر، قلت : «من الامیر» بالرفع. و ان قال : رأیت ابن اخیک ، قلت : «من ابن اخیک » بالرفع. و کذلک ان ادخلت حرف العطف علی من رفعت ، قلت : «فمن زید» و «من زید». و تقول : فی المراءة«منة» و «منتان » و «منات » بالتسکین ، و ان وصلت قلت :«منة یا هذا و منات » بالتنوین . و ان قال رأیت رجلا حمارا، قلت : «من و ایاً». و فی مررت بحمار و رجل ، قلت : «ای و منی ». (از ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). - من تبع ؛ پیروان . آنان که تابعکسی هستند. - من یزید ؛ که می افزاید؟ که زیاد می کند؟ مزایده . حراج . و رجوع به من یزید شود. 1- خود، خويشتن، خويش
2- ضمير
3- نفس
4- ضمير اول شخص مفرد
5- سه كيلو، واحد وزن I, manna, i أنا ben je ich i io خودم، اول شخص مفرد، ترنجبین، گزانگبین، مائده اسمانی
... ادامه
688|0
مترادف:1- خود، خويشتن، خويش
2- ضمير
3- نفس
4- ضمير اول شخص مفرد
5- سه كيلو، واحد وزن
قواعد فارسی و نگارشی برای کلمه "من" به شرح زیر است:
شخصیّت و استعمال: "من" ضمیر شخصی اول شخص مفرد است و به خود گوینده اشاره دارد. این ضمیر به عنوان فاعل در جملات به کار میرود.
نوشتار: در نوشتار فارسی، "من" به صورت پیوسته و با حروف جدا نوشته میشود. به عنوان مثال: "من کتاب را خواندم."
فعل همخوان: وقتی از "من" استفاده میشود، افعالی که به دنبالش میآیند باید به صورت مفرد و در زمان مناسب صرف شوند. مثلاً: "من میروم" و نه "من میروند".
فاصلهگذاری: در متون رسمی و غیررسمی، بهتر است که "من" و کلماتی که بعد از آن میآیند از نظر نگارشی و فاصلهگذاری درست نوشته شوند.
استفاده در جملات: "من" میتواند در جملات مختلف برای بیان احساسات، افکار، یا اظهارات شخصی به کار رود. به عنوان مثال: "من خوشحالم که اینجا هستم."
صوتی هجا: توجه داشته باشید که "من" یک هجا دارد و به آرامی تلفظ میشود.
قواعد ادبی: در نگارش ادبی، میتوان از "من" به شکلهای مختلفی استفاده کرد. به عنوان مثال، در شعر یا نثر میتوان به خود اشارههای فلسفی یا احساسی انجام داد.
با رعایت این قواعد، میتوانید از "من" به درستی در نوشتهها و گفتوگوهای خود استفاده کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
من امروز تصمیم گرفتم به مطالعه بپردازم و وقت خود را به بهترین نحو استفاده کنم.
من همیشه سعی میکنم به دوستانم در روزهای سخت کمک کنم و حامی آنها باشم.
من به سفر به مکانهای جدید علاقهمندم و دوست دارم تجربیات جدیدی کسب کنم.
لغتنامه دهخدا
واژگان مرتبط: خودم، اول شخص مفرد، ترنجبین، گزانگبین، مائده اسمانی