جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

negun
don't  |

نگون

معنی: نگون . [ ن ِ ](ص ، ق ) نگونسار. (لغت فرس اسدی ) (انجمن آرا) (آنندراج ). آویخته . سرازیر. (انجمن آرا) (آنندراج ). سرنگون . (ناظم الاطباء). سرته . آونگان . به پای آویخته . (یادداشت مؤلف ) :
آب گلفهشنگ گشته از فسردن ای شگفت
همچنان چون شوشه ٔ سیمین نگون آویخته .
فرالاوی .
یکی را ز دریا برآرد به ماه
یکی را نگون اندرآرد به چاه .
فردوسی .
از آن پس نگون اندرافکن به چاه
که بی بهره گردد ز خورشید و ماه .
فردوسی .
بنگر به ترنج ای عجبی دار که چون است
پستانی سخت است و دراز است و نگون است .
منوچهری .
به چنگال هریک سری پر ز خون
سری دیگر از گردن اندر نگون .
اسدی .
|| نگونسار. به سر درافتاده . فرودافتاده . به خاک افتاده . سرنگون شده :
سپه چون سپهبد نگون یافتند
عنان یکسر از رزم برتافتند.
فردوسی .
همه رزمگه سربه سر جوی خون
درفش سپهدار توران نگون .
فردوسی .
همه میمنه شد چو دریای خون
درفش سواران ایران نگون .
فردوسی .
ای چتر ظلم از تو نگون وز آتش عدلت کنون
بر هفت چتر آبگون نور مجزا ریخته .
خاقانی .
|| سر در زیر فکنده . (برهان قاطع). منکس . (یادداشت مؤلف ). سربه زیر :
درفش خجسته به دست اندرون
گرازان و شادان ودشمن نگون .
فردوسی .
وآن بنفشه چون عدوی خواجه ٔ سید نگون
سر به زانو برنهاده رخ به نیل اندوده باز.
منوچهری .
|| وارونه .معکوس :
ببرد و فکندش به چاه اندرون
نهادش یکی کوه بر سر نگون .
فردوسی .
همی دید زینش بر او برنگون
رکیب و کمندش همه پر ز خون .
فردوسی .
|| مقابل ستان . به روی افتاده . دمر. دمرو. مکب ّ علی وجهه . (یادداشت مؤلف ) :
مر او را به چاره ز روی زمین
نگونش برافکند بر پشت زین .
فردوسی .
فکنده سر نیزه ٔ جانستان
یکی را نگون و یکی را ستان .
اسدی .
قدح لاله را نگون بینید
قمع یاسمین ستان نگرید.
سیدحسن غزنوی .
وز زلزله ٔ حمله چنان خاک بجنبد
کز هم نشناسند نگون را و ستان را.
انوری .
|| به زیر افتاده . خم شده . فروافتاده :
که بارش کبست آید و برگ خون
به زودی سر خویش بینی نگون .
فردوسی .
گیاهی که روید ازآن بوم و بر
نگون دارد از شرم خورشید سر.
فردوسی .
|| کوز. (برهان قاطع). خم شده . (غیاث اللغات ) (برهان قاطع). خمیده :
منم غلام خداوند زلف غالیه گون
تنم شده چو سر زلف او نوان و نگون .
رودکی .
... ادامه
649 | 0
مترادف: 1- سرازير، سرنگون، نگونسار، وارو، واژگون 2- برگشته، خم، خميده
متضاد: راست، شق
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (صفت) [پهلوی: nikūn] [قدیمی]
مختصات: (نِ) (ص .)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: صفت
آواشناسی: negun
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 126
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
don't
ترکی
yapma
فرانسوی
ne le faites pas
آلمانی
nicht
اسپانیایی
no
ایتالیایی
non
عربی
سلبي | سالب , أقل من ضغط الجو , معكوس , هدام , رفض , نكر , دحض , نقض , عارض , حايد , صد , السلبي الفعل , عبارة سلبية
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "نگون" در زبان فارسی به معنای "بدبخت" یا "نابخرد" استفاده می‌شود و در برخی جاها به معنای "بد شگون" نیز به کار می‌رود. در مورد قواعد فارسی و نگارشی این کلمه، نکات زیر را می‌توان مدنظر قرار داد:

  1. نحوه نوشتار: کلمه "نگون" باید به صورت صحیح و بدون هیچ گونه تغییر یا خطایی نوشته شود.

  2. استفاده در جملات: این کلمه معمولاً در جملات توصیفی به کار می‌رود و می‌تواند با صفات و قیدهای مختلف ترکیب شود. برای نمونه:

    • او انسانی نگون‌بخت بود که همیشه در سختی زندگی کرد.
    • در این فیلم، شخصیت اصلی نگون لقب است که زندگی پر از موانعی دارد.
  3. عوامل صرفی و نحوی: در جملات، "نگون" می‌تواند به عنوان صفت یا اسم به کار برود و بنا به نوع و ساختار جمله، حالت‌های مختلفی به خود بگیرد.

  4. قیدهای نگارشی: در نوشتارهای ادبی و یا متون عاطفی، این کلمه می‌تواند به تنهایی برای بیان حس و حال شخصیت‌ها استفاده شود و باید با دقت از آن استفاده گردد تا مفهوم مورد نظر به خوبی منتقل شود.

  5. اجتناب از تکرار: بهتر است در نوشته‌ها از تکرار بیش از حد این کلمه خودداری شود و از مترادف‌ها یا عبارات مشابه استفاده گردد تا تنوع لغوی حفظ شود.

با توجه به این نکات، می‌توانید به نحو مؤثری از کلمه "نگون" در نوشتار خود استفاده کنید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. در دنیای پر از مشکلات، زندگی برخی افراد نگون‌بخت‌تر از دیگران به نظر می‌رسد.
  2. داستان‌های قدیمی درباره نگون‌بختی و از دست دادن امید، همیشه مخاطبان زیادی داشته است.
  3. او به خاطر اشتباهات گذشته‌اش احساس نگون‌بختی می‌کرد و نمی‌توانست به آینده امیدوار باشد.

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری