جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×
مجله موفقیت عرشیانی ها رو بخون و نظربده تا تو هم برنده بشی لینک ثبت نام


0
0
464
اطلاعات بیشتر واژه
واژه component
تعداد حروف 9
نوع (Noun), (Adjective)
تلفظ آمریکایی /kəmˈpoʊnənt/
تلفظ انگلیسی /kəmˈpəʊnənt/
مترادفات part, portion, component part
منبع دیکشنری انگلیسی به فارسی
نمایش تصویر component
پخش صوت

مولفه
اجزا ، ترکیب کننده، ترکیب دهنده، جز
[کامپیوتر]: مؤلهف ، جزء - بخشی از کد نرم افزار که می تون آن را با کد دیگری ادغام کرد و کاربرد متفاوتی ایجاد نمود. وظیفه ی برنامه نویسی ساده تر می شود اگر مؤلفه های استانداردی برای انجام عملکردهای مفید وجود داشته باشند . برای کسب اطلاع از سیستم های ایجاد " نرم افزار مؤلفه ای" نگاه کنید به JavaBean ؛ Activex . برای اطلاع از شرح استانداردهای تعامل مؤلفه ها با یکدیگر ، نگاه کنید به CORBA .
[کامپیوتر]: جزء مولفه
[الکترونیک]: جزء مولفه
[عمران و معماری]: مولفه [عمران و معماری]: سازا [عمران و معماری]: ماده متشکله [عمران و معماری]: جز [عمران و معماری]: سازنده [عمران و معماری]: همنهند [عمران و معماری]: جسم ترکیب کننده [عمران و معماری]: قطعه

something determined in relation to something that includes it; "he wanted to feel a part of something bigger than himself"; "I read a portion of the manuscript"; "the smaller component is hard to reach"

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری


کپی