حد خوردگی ـ خستگی
license
98
1667
100
معنی کلمه حد خوردگی ـ خستگی
معنی واژه حد خوردگی ـ خستگی
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | corrosion | ||
عربی | تآكل، صدأ، تأكسد، تحات، أكسدة | ||
واژه | حد خوردگی ـ خستگی | ||
معادل ابجد | 1942 | ||
تعداد حروف | 14 | ||
معادل انگلیسی | corrosion fatigue limit, corrosion fatigue strength | ||
مرتبط با | خوردگی | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی حد خوردگی ـ خستگی | ||
پخش صوت |
حداکثر تنشی که یک فلز میتواند تحمل کند، بیآنکه براثر تنشهای متناوب و در شرایط مشخصی از خوردگی و تنش شکسته شود
corrosion
تآكل، صدأ، تأكسد، تحات، أكسدة