خستگی
licenseمعنی کلمه خستگی
معنی واژه خستگی
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- جراحت، ريش، زخم 2- كوفتگي، درماندگي، فرسودگي 3- ملالت | ||
انگلیسی | fatigue, exhaustion, boredom, tiredness, weariness, languor, tedium, sickness, illness, ennui, lassitude, wound | ||
عربی | التعب | ||
ترکی | yorgunluk | ||
فرانسوی | fatigue | ||
آلمانی | müdigkeit | ||
اسپانیایی | cansancio | ||
ایتالیایی | stanchezza | ||
مرتبط | فرسودگی، کوفتگی، رنج، ستوه، فتور، ملالت، ملولی، بیزاری، ماندگی، ضعف، یکنواختی، دل تنگی، بیماری، مرض، عارضه کسالت، سقم، ناخوشی، کسالت، سستی، رخوت، سستی تب، تب سبک، بی میلی، زخم، جراحت، جریحه، ضرر | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "خستگی" در زبان فارسی به معنای حالت خسته بودن یا عدم توانایی به دلیل فعالیت زیاد یا فشار روانی است. در نوشتار فارسی قواعدی وجود دارد که میتواند به درستی استفاده از این کلمه و دیگر کلمات کمک کند. در زیر به برخی از این قواعد اشاره میکنم:
استفاده صحیح از این کلمه به درک بهتر احساسات شخصیتها و موقعیتها کمک میکند و میتواند تأثیر زیادی در نگارشهای مختلف داشته باشد. | ||
واژه | خستگی | ||
معادل ابجد | 1090 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | xastegi | ||
معادل انگلیسی | fatigue | ||
مرتبط با | روان شناسی، مهندسی عمران | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (حاصل مصدر) | ||
مختصات | (خَ تِ) (حامص .) | ||
آواشناسی | xastegi | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی خستگی | ||
پخش صوت |
[روانشناسی] واکنشی بهنجار و گذرا در برابر فشار و تنشهای عاطفی و جسمی که در آن فرد احساس ناراحتی میکند و کارایی خود را از دست میدهد [ مهندسی عمران] گسیختگی ماده ناشی از تنش تکراری یا دوره ای کلمه "خستگی" در زبان فارسی به معنای حالت خسته بودن یا عدم توانایی به دلیل فعالیت زیاد یا فشار روانی است. در نوشتار فارسی قواعدی وجود دارد که میتواند به درستی استفاده از این کلمه و دیگر کلمات کمک کند. در زیر به برخی از این قواعد اشاره میکنم: نحوه نوشتن: کلمه "خستگی" باید به همین شکل نوشته شود و از املای صحیح آن اطمینان حاصل کرد. جنس و شمار: "خستگی" یک اسم است و به صورت مفرد استفاده میشود. زمانی که بخواهید به چند نوع خستگی اشاره کنید، میتوانید از قید "خستگیها" استفاده کنید. استفاده در جملات: قیدها و صفتها: میتوانید از قیدها و صفتها برای توصیف خستگی استفاده کنید: ترکیبها: این کلمه میتواند در ترکیب با دیگر کلمات قرار گیرد: استفاده صحیح از این کلمه به درک بهتر احساسات شخصیتها و موقعیتها کمک میکند و میتواند تأثیر زیادی در نگارشهای مختلف داشته باشد.
1- جراحت، ريش، زخم
2- كوفتگي، درماندگي، فرسودگي
3- ملالت
fatigue, exhaustion, boredom, tiredness, weariness, languor, tedium, sickness, illness, ennui, lassitude, wound
التعب
yorgunluk
fatigue
müdigkeit
cansancio
stanchezza
فرسودگی، کوفتگی، رنج، ستوه، فتور، ملالت، ملولی، بیزاری، ماندگی، ضعف، یکنواختی، دل تنگی، بیماری، مرض، عارضه کسالت، سقم، ناخوشی، کسالت، سستی، رخوت، سستی تب، تب سبک، بی میلی، زخم، جراحت، جریحه، ضرر