تخمدان
licenseمعنی کلمه تخمدان
معنی واژه تخمدان
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | fruiting body | ||
عربی | الجسم المثمر | ||
ترکی | yumurtalık | ||
فرانسوی | ovaire | ||
آلمانی | eierstock | ||
اسپانیایی | ovario | ||
ایتالیایی | ovaia | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "تخمدان" در زبان فارسی به معنی عضو تولیدمثل زنانه است که در آن تخمکها تشکیل میشوند. برای نگارش صحیح و استفاده مناسب از این کلمه، میتوان به نکات زیر توجه کرد:
مثال:
با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه "تخمدان" به درستی در نگارش فارسی استفاده کنید. | ||
مثال برای واژه | مثال برای واژه (هوش مصنوعی) البته! در اینجا چند مثال برای استفاده از کلمه "تخمدان" در جملات مختلف آورده شده است:
اگر سوال دیگری هم دارید، خوشحال میشوم کمک کنم! | ||
واژه | تخمدان | ||
معادل ابجد | 1095 | ||
تعداد حروف | 6 | ||
تلفظ | toxmdān | ||
معادل انگلیسی | ovary | ||
مرتبط با | زیست شناسی | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) (زیستشناسی) | ||
مختصات | (تُ) (اِمر.) | ||
آواشناسی | toxmdAn | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی تخمدان | ||
پخش صوت |
بخش برآمدۀ قاعدۀ یک مادگی که حاوی تخمک است * مصوب فرهنگستان اول کلمه "تخمدان" در زبان فارسی به معنی عضو تولیدمثل زنانه است که در آن تخمکها تشکیل میشوند. برای نگارش صحیح و استفاده مناسب از این کلمه، میتوان به نکات زیر توجه کرد: املا: کلمه "تخمدان" باید به این شکل نوشته شود و از اشتباهاتی مانند "تخمدان" یا "تخمندان" پرهیز شود. نوع کلمه: "تخمدان" اسم است و در جملات به عنوان فاعل، مفعول یا دیگر نقشها میتواند به کار رود. جمعسازی: جمع "تخمدان" به صورت "تخمدانها" است. برای ساختن جملاتی که به تعداد بیشتری از این عضو اشاره دارند، میتوانید از این شکل استفاده کنید. نگارش در متن علمی: وقتی در متنهای علمی یا پزشکی از "تخمدان" استفاده میکنید، بهتر است به همراه آن توضیحات بیشتری درباره عملکرد یا ویژگیهای آن ارائه دهید. مثال: با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه "تخمدان" به درستی در نگارش فارسی استفاده کنید. البته! در اینجا چند مثال برای استفاده از کلمه "تخمدان" در جملات مختلف آورده شده است: اگر سوال دیگری هم دارید، خوشحال میشوم کمک کنم!
fruiting body
الجسم المثمر
yumurtalık
ovaire
eierstock
ovario
ovaia