نایب
licenseمعنی کلمه نایب
معنی واژه نایب
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | پيشكار، جانشين، خليفه، دستيار، ستوان، قايم مقام، مباشر، معاون، وكيل | ||
انگلیسی | deputy, assistant, lieutenant, procurator, proctor, vicegerant, vice | ||
عربی | نائب | ||
ترکی | milletvekili | ||
فرانسوی | adjoint | ||
آلمانی | stellvertreter | ||
اسپانیایی | diputado | ||
ایتالیایی | vice | ||
مرتبط | قائم مقام، جانشین، نماینده، وکیل، دستیار، کمک، یاور، معین، ناوبان، رسدبان، گماشته، عامل، ناظر هزینه، ناظر، متولی، وکیل قانونی، بازرس دانشجویان، خلیفه، نایبالسطنه | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "نایب" در زبان فارسی به معنای جانشین، نماینده یا فردی است که در غیاب شخص دیگری وظایف او را بر عهده دارد. در زیر به نکات نگارشی و قواعد مرتبط با کلمه "نایب" اشاره میشود:
با رعایت این نکات، میتوان به درستی از کلمه "نایب" در نوشتار فارسی استفاده کرد. | ||
واژه | نایب | ||
معادل ابجد | 63 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | nāy(')eb | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم، صفت) [عربی: نائب، جمع: نُوّاب] | ||
مختصات | (فره ) | ||
آواشناسی | nAyeb | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی نایب | ||
پخش صوت |
جانشين، خليفه ، گماشته ، وکيل، قائم مقام کلمه "نایب" در زبان فارسی به معنای جانشین، نماینده یا فردی است که در غیاب شخص دیگری وظایف او را بر عهده دارد. در زیر به نکات نگارشی و قواعد مرتبط با کلمه "نایب" اشاره میشود: نوشتن با حروف درست: کلمه "نایب" باید بهدرستی نوشته شود و از املای صحیح آن اطمینان داشته باشید. استفاده در جملات: کلمه "نایب" معمولا در جملات به شکل زیر استفاده میشود: جمع و مفرد: کلمه "نایب" در حالت جمع به شکل "نواب" (با اعراب "نُواب") آمده و در مواقعی که به چند نایب اشاره میشود، این شکل مورد استفاده قرار میگیرد. کاربردهای علمی و رسمی: در متون علمی یا رسمی، این کلمه ممکن است به نقشها و وظایف رسمیتری اشاره کند، مانند "نایب قضائی" یا "نایب رئیس". با رعایت این نکات، میتوان به درستی از کلمه "نایب" در نوشتار فارسی استفاده کرد.
پيشكار، جانشين، خليفه، دستيار، ستوان، قايم مقام، مباشر، معاون، وكيل
deputy, assistant, lieutenant, procurator, proctor, vicegerant, vice
نائب
milletvekili
adjoint
stellvertreter
diputado
vice
قائم مقام، جانشین، نماینده، وکیل، دستیار، کمک، یاور، معین، ناوبان، رسدبان، گماشته، عامل، ناظر هزینه، ناظر، متولی، وکیل قانونی، بازرس دانشجویان، خلیفه، نایبالسطنه